تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار تادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
چاشنی باکس
کرگیری
کرگیر
هلدینگ احمدخانی قم
https://avalpack.com
طراحی سایت و سئو سایت پزشکی و کلینیک
همکاری در فروش
لوله‌ پلی‌ اتیلن
خرید فارماتون کودکان
نوروفیدبک در مشهد
techtip




به آدرس جدید ما سر بزنید : ytest.ir - حضور قلب در نماز s

  • Archive
  • Contact
توضيحات :
حضور قلب در نماز از ديدگاه عالمان ربانى و عارفان الهى: به اهتمام محمد بديعى 256 صفحه، وزيرى، چاپ دوم، بهار 1378،انتشارات تشيع، قم كتابى كه اكنون به معرفى آن مىr
منوي اصلي
درباره ما

در کدام گروه سنی قرار دارید ؟ (برای بهبود مطالب وبلاگ)









جنسیت شما چیست ؟ ( برای تطبیق مطالب وبلاگ با شما )

میزان رضایت شما ( از 20) چه قدر است ؟









آخرين مطالب
محبوب ترین ها

آمار وبلاگ
بازدید امروز : 6367
بازدید دیروز : 180
بازدید کل : 457605
تعداد مطالب : 673
تعداد نظرات : 29
کاربران عضو شده : 6
1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : کل مطالب مذهبی, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

حضور قلب در نماز از ديدگاه عالمان ربانى و عارفان الهى:

به اهتمام محمد بديعى 256 صفحه، وزيرى، چاپ دوم، بهار 1378،انتشارات تشيع، قم

كتابى كه اكنون به معرفى آن مىrlm;پردازيم، يكى از آثار عرفانى است كه به جنبهrlm;هاى باطنى و معنوى نماز پرداخته و حقيقت آن را شرح داده است. در اين كتاب سعى شده است با جمعrlm;آورى بخشrlm;هايى ازآثار عرفانى امام خمينى و سيدبن طاووس و شهيد ثانى و فيض كاشانى و ملا مهدى نراقى و سيد عبدالله شبر و ميرزا جواد آقا ملكى (ره) كه درباره حضور قلب در نماز است، به جهات معنوى اين عبادت بزرگ پرداخته شود.

براى معرفى بهتر اين اثر پس از مقدمهrlm;اى كوتاه، اشارهrlm;اى به محتواى كتاب در بخشrlm;هاى مختلف آن خواهيم داشت.

نماز حقيقى داراى دو بعد است: بعد ظاهرى كه به منزله پيكره نماز است و بعد باطنى كه روح و حقيقت آن مىrlm;باشد. هر يك از اين دو بعد احكام و آداب ويژهrlm;اى دارند، نماز با وجود اين دو بعد كامل مىrlm;شود، يعنى همانrlm;گونه كه نماز بدون رعايت احكام و شرايط ظاهرى، باطل است. مراعات نكردن آداب باطنى و قلبى نماز نيز موجب قبول نشدن آن گشته، انسان را به قرب حضرت حق نمىrlm;رساند.

بىrlm;شك از مهمrlm;ترين آداب باطنى نماز، و بلكه تنها راه رسيدن به اسرار و آثار و نتايج آن، همانا حضور قلب است. بهره هر كس ازنماز، به اندازه حضور قلب اوست و چه زيبا فرموده آن مجاهد فىrlm;سبيل لله و عارف بالله، امام خمينى كه: <<كليد گنجينه اعمال و باب الابواب همه سعادات، حضور قلب است كه با آن، فتح باب سعادت بر انسان مىrlm;شود، و بدون آن جميع عبادات از درجه اعتبار ساقط مىrlm;گردد>>.

كتاب حاضر، برگرفته از افادات عالمان ربانى و عارفان الهى است كه خود از اصحاب سير و سلوك بوده و در پى سالrlm;ها عبادت و مجاهدت و رياضت، راه وصول به قرب الهى را طى نموده و به جوار ربrlm;العز نايل آمده و همواره خود را حاضر در محضر او ديدهrlm;اند.

آن بزرگان با استفاده از انوار سخنان معصومين عليهم السلام كتابrlm;هاى ارزشمندى درباره آداب باطنى و قلبى نماز تاليف كردهrlm;و آنrlm;ها را اسرار الصلاه نام نهادهrlm;اند.

در ميان اين آثار، در زمينه <<حضور قلب در نماز>> اثر مستقلى به چشم نمىrlm;خورد، گرچه برخى از اين عالمان سترگ بخشى از اثر خود را به آن اختصاص دادهrlm;اند. در اين نوشتار مطالب مربوط به حضور قلب در نماز، از لابلاى آثار آن بزرگان گردآورى شده و به جويندگان حقايق و معارف ناب اسلامى عرضه شده است.

ديدگاه شهيد ثانى در باره حضور قلب:

نخستين بخش: اين كتاب ارزشمند ديدگاه عالم بزرگ شيعه شهيد ثانى درباره حضور قلب است، ايشان قبل از ورود به بحث اصلى بيانات عالمانهrlm;اى راجع به تحقيق در معناى قلب ارائه نموده و در قسمتىrlm;از آن بحث فرموده است: بندگى و عبادت مانند كالبد و تنى است كه جان و روان آن، همان توجه قلبى به پيشگاه حضرت پروردگار است. اين توجه و اقبال، ميزان قبولى اعمال و معيار فزونى پاداشrlm;ها در دارالجنان است. ودر پرتو همين توجه و روى كرد، انسان مىrlm;تواند خود را شايسته بهشتrlm;برين و نعمتrlm;هاى جاويد آن سازد. نعمتrlm;هايى كه هرگز ديدهrlm;اى نظير آن را نديده و گوشى شبيه آن را نشنيده و به قلب انسانى خطور ننموده است. به وسيله همين اقبال و توجه باطنى است كهrlm;انسان خاكى مىrlm;تواند به جهان پاك ملكوت راه بيابد و در افق پهناور فرشتگان بال بگشايد و از جهان غيب و شهود كسب فيض كند.

در پرتو اين توجه و اقبال قلبى، از عبادتى اندك، پاداشى بيكران به دست آيد. ميزان پاداشrlm;ها بستگى به اين توجه درونى و اقبال قلبى در افعال و اقوال، و حركات و سكنات، و تفكر دراسرار نهفته در عبادت مورد نظر دارد.

قلب به دليل صفا و جلايى كه دارد، همانند يك آيينه صاف و شفاف مىrlm;تواند انوار و تجليات الهى را به سوى خود جذب كند، ولى دراثر عوامل خارجى كه برخلاف روحانيت و نورانيت ذاتىrlm;اش مىrlm;تواند بر آن عارض شود، استعداد پذيرش تجليات ربانى را از دست مىrlm;دهد و قابليت پذيرش آلودگىrlm;ها و تباهىrlm;ها و محروميتrlm;ها در آن پديد مىrlm;آيد.

استعداد پذيرش انوار الهى در قلب، به حدى است كه مىrlm;تواند دراثر تابش انوار الهى به جايى برسد كه حقايق بسيارى براى او كشف شود و دقايق بىrlm;شمارى براى او منكشف گردد.

كوتاه سخن اين كه به مجرد به پا داشتن صورت نماز و تلاش براى اداى تكليف، شيطان از تو دور نمىrlm;شود، بلكه براى راندن آن رعايت اصول ديگر، از جمله اصلاح درون و پيراستن خويش از رذايل لازم است كه صفات نكوهيده ياران و انصار شيطان است و بدون دفع صفات رذيله، عبادت نه تنها سودى نمىrlm;بخشد، بلكه احيانا ضرر هم مىrlm;رساند.

مرحوم شهيد ثانى سپس وارد بحث لزوم حضور قلب در نماز شده و بااستفاده از آيات و روايات بسيارى به اثبات اين موضوع مىrlm;پردازدكه در همه عبادتrlm;ها بخصوص نماز كه در راس آنrlm;ها قرار دارد، حضور قلب لازم است. ايشان در ادامه بحث پس از ذكر احاديث فراوان مىrlm;فرمايد: از احاديثى كه نقل كرديم استفاده مىrlm;شود كه قبولى نماز مشروطبه توجه قلبى به سوى خداوند و روى گرداندن از غير اوست، و نيز قبولى نماز موجب قبولى ديگر اعمال است. از اينrlm;رو اهميت حضور قلب و توجه درونى در نماز، به خوبى روشن مىrlm;شود، و نيز واضح مىrlm;شود كه بىrlm;توجهrlm;اى و غفلت از آن، موجب خساراتى بزرگ و زيانى جبران ناپذير است.

وى سپس به بحث <<راه تحصيل حضور قلب>> مىrlm;پردازد و ضمن برشمارى صفات قلبى شخص مومن به عنوان نتيجهrlm;گيرى مىrlm;فرمايد: از اين رو مىrlm;توان گفت: بهترين راه ايجاد حضور قلب و توجه خاطر، مبارزه جدى با هجوم افكار پراكنده و آشفته است. براى دفع هجوم اين افكار و اوهام، راهى جز دفع انگيزهrlm;هاى آنrlm;هانيست، زيرا افكار پراكنده به انسان فشار مىrlm;آورد و مانع توجه قلب مىrlm;شود، لذا بايد علل و اسباب آن را يافت و از بين برد.

علل هجوم اين افكار دو نوع است:

1. خارجى

2. داخلى

ايشان پس از آن به بررسى هر يك از دو عامل فوق پرداخته و علت دوم را مهمrlm;تر دانسته و مىrlm;فرمايد: علل داخلى تشتت افكار از علل خارجى آن شديدتر است و لذا مبارزه با آن نيز سختrlm;تر است. زيرا كسى كه افكارش دستخوش امواج سهمگين اقيانوس زندگى شده، و رشته ارتباطش از هم گسسته، و مرغ افكارش از شاخهrlm;اى به شاخهrlm;اى مىrlm;پرد، فروبستن ديده، در نماز، اورا سودى نمىrlm;بخشد، و افكارش در يك نقطه تمركز پيدا نمىrlm;كند، زيرا آنrlm;چه در دل جاى گرفته، براى پراكندگى خاطر كافى است.

براى مبارزه با عوامل داخلى تشتت افكار، مناسبrlm;ترين راه اينrlm;است كه نمازگزار خود را به فهم معناى مطالب نماز وادار كند، تا هر مطلبى كه به زبان مىrlm;راند معناى دقيق آن را بفهمد و روى آن تامل كند و انديشه خود را با آن مشغول سازد تا افكار پراكنده در دلش جاى نگيرد.

براى تقويت اين معنا شايسته است كه پيش از تكبيره الاحرام، ياد آخرت كند و ايستادن در عرصهrlm;هاى محشر و موقف حساب و كتاب را به ياد آورد و ناله و فرياد اكبر و هول و وحشت همگانى روز رستاخيز را با خود بازگو و دلش را از مطالب دنيوى و افكار پراكنده خالى كند و در چنين حالى تكبيره الاحرام گفته، وارد نماز شود واجازه ندهد كه چيزى وارد قلب شده، آن را مشغول سازد. اين راه تحصيل آرامش دل و تسكين خاطر است.

اين عالم بزرگ در پايان اين بحث مىrlm;فرمايد: دل انسانى نيز همواره مورد تهاجم اين افكار است و هر قدر نمازگزار آنrlm;ها را براند، حريصrlm;تر مىrlm;شوند و با تلاش بيشتر باز مىrlm;گردند و هجوم مىrlm;آورند. و بسيار به ندرت اتفاق مىrlm;افتد كه قلب انسانى از هجوم اين افكار باز دارنده از توجه قلبى خالى باشد.

سبب همه اين تشتت افكار و تهاجم اوهام يك چيز مىrlm;باشد و آن<<حب دنيا>> است كه در حديث آمده است: <<حب الدنيا راس كلrlm;خطيئه>> آرى محبت دنيا سر سلسله همه گناهان است، هر پليدى از آن ناشى مىrlm;شود و هر نقصى از آن پديد مىrlm;آيد. كسى كه دلش را برمحبت دنيا وادارد و به هر مال و منال روى آورد و دنيا را براى دنيا بخواهد -نه به عنوان توشه آخرت - هرگز نبايد طمع درك لذت مناجات را داشته باشد، كه هر كس براى حطام دنيا فرحناك باشد، براى مناجات پروردگار احساس فرح نخواهد كرد.

هركس به هر چيزى علاقه و محبت داشته باشد، همه همت خود را درراه رسيدن به آن صرف مىrlm;كند، كسى كه دنيا را نور ديده وروشنايى دل خود مىrlm;داند، به ناگزير همه هم و غم خود را در اين راه صرف مىrlm;كند. چنين افرادى نيز نبايد تلاش براى مبارزه باتشتت افكار را ترك كنند، بلكه بايد كوشش كنند كه دلrlm;شان متوجه خدا و ياد خدا شود و به قدر امكان از تهاجم اين افكار پراكنده در امان بمانند.

حضور قلب در بيان سيدبن طاووس:

بخش دوم: كتاب، ديدگاه جمال السالكين سيد بن طاووس در باره حضور قلب در نماز است. ايشان در آغاز بحث مىrlm;فرمايد: اگر در حركات و سكنات خود همواره از ياد پروردگارت غافل باشى و دائما خود را غرق در فكر دنيا و هواى نفس خويش نمايى، ناگزير هنگام حضور در نماز، نيازمند آن هستى كه با رنج و تعب، با رشته عقل خويش، دل از خدا گريختهrlm;ات را حاضر ساخته و بهrlm;ايستادن در پيشگاه مولايت وادار نمايى، و به يادش آورى كه خداتو را دعوت به ملاقات نموده و همواره در محضر او هستى و تو رامىrlm;بيند؛ و نيز با عقل و قلب خود قصد كنى كه مىrlm;خواهى خداوند رااز آن جهت كه شايسته عبادت است، پرستش كنى و مانند عابدان حقيقى، در محضر مناجات با او حاضر شوى و عبادت خداوند جل جلاله را به جا آورى.

و شايسته است هنگامى كه <<الله اكبر>> مىrlm;گويى و مشغول سخن گفتن با خدا مىrlm;شوى، در فكر فهم معناى اين سخن باشى و بدانى كه مشغول عبادت هستى؛ نه صرف تلفظ با حال غفلت و بر طبق عادت. ونيز بايد در گفتن آن صادق باشى.

مرحوم ابن طاووس در ادامه بحث، درك عظمت خداوند را سبب ايجاد حضور قلب دانسته، در اين باره احاديثى از حالات ائمهrlm;اطهار عليهمrlm;السلام را نقل نموده و سپس مىrlm;فرمايد: بر ما همگى واجب است كه به خاطر هيبت و احترامى كه خداوند جلrlm;جلاله ذاتا مستحق آن است، همواره از او بيم و هراس داشته باشيم، ولى غفلت، ما را به جايى رسانده كه از او بيم نداريم،و حتى از خوف و هراس معصومين عليهم السلام كه بايد در عبادات الهى به آنان اقتدا كنيم، پيروى نكرده و از خدا نمىrlm;هراسيم، وهم چنين به خاطر مخالفتrlm;هاى پىrlm;درپىrlm;مان با خواستهrlm;هاى او و كوچك شمردن امر و نهى و حب و قرب و مناجات با خدا، از او بيمrlm;نداشته و در نماز حضور قلب نداريم. البته اين به سبب جهل ونادانى به مقام معبود مىrlm;باشد كه به جهل منكران و كافران نزديك است.

حضور قلب در اذكار و افعال نماز بحث است.

بخش سوم: حضور قلب در هنگام گفتن اذكار نماز است.

سيدبن طاووس با نقل يك روايت مىrlm;فرمايد: مولاىrlm;مان امام جعفر صادق (ع) در حال قرائت در نماز دچار حالت بىrlm;هوشى شد، وقتى به هوش آمد، از او پرسيدند: چه چيز باعث شد كه حال شما به اين حالت منتهى شود. حضرت فرمود: پيوسته آيات قرآن را تكرار مىrlm;نمودم، تا اين كه به حالتى رسيدم كه گويى شفاها آن را از كسى كه نازل فرمود به مكاشفه و عياناشنيدم، لذا قوه بشرى تاب مكاشفه جلال الهى را نياورد.

مباحث اين بخش با دو بحث حضور قلب در هنگام ركوع و سجده پايان مىrlm;پذيرد. بش سوم كتاب به اولين مقاله از حضرت امام خمينى(ره)اختصاص دارد، ايشان در آغاز سخن مىrlm;فرمايد: يكى از مهمات آداب قلبيه كه شايد كثيرى از آداب، مقدمه آن باشد و عبادت را بدون آن روح و روانى نيست و خود مفتاح قفل كمالات و باب الابواب سعادات است، و در احاديث شريفه از كمتر چيزى اين قدر ذكر شده و به كمتر ادبى اين قدر اهميت داده شده،حضور قلب است.

در ادامه بحث، امام راحل، به برخى اسرار و فوائد عبادات بادلائل عقلى اشاره فرموده و آورده است: از اين جهت است كه مىrlm;بينيد در ما پس از چهل - پنجاه سال عبادت اثرى حاصل نشده، بلكه روز به روز بر ظلمت قلب و تعصى قواافزوده مىrlm;شود، لحظه به لحظه اشتياق ما به طبيعت و اطاعت ازهواهاى نفسانيه و وساوس شيطانيه افزون مىrlm;شود. در مقاله مذكور سپس، نقش شيطان كه با وسوسهrlm;هاى خود قلب را تسخير مىrlm;كند، وانواع حيلهrlm;هاى او مشروحا پرداخته شده و آنrlm;گاه احاديثى درباره حضور قلب ذكر شده است.

تحصيل حضور قلب <<دعوت به تحصيل حضور قلب>> عنوان بحث بعدى است كه در آغاز آن آمده است: اكنون كه فضيلت و خواص حضور قلب را عقلا و نقلا دانستى و ضررهاى ترك آن را فهميدى، علم تنها كفايت نكند، بلكه حجت را تمامrlm;تر نماند؛ دامن همتrlm;به كمر زن و آنrlm;چه را دانستى، درصدد تحصيل آنrlm;باش و علم خود را عملى كن تا استفاده از آن برى و برخوردار ازآن شوى.

سپس در ادامه اين بحث چنين آمده: پس اى عزيز، اگر ايمان به آنrlm;چه ذكر شد -كه گفته انبيا عليهمrlm;السلام است- آوردى و خود را براى تحصيل سعادت و سفر آخرت مهيانمودى، و لازم دانستى حضور قلب را كه كليد گنج سعادت است، تحصيل كنى، راه تحصيل، آن است كه اولا رفع موانع حضور قلب رانمايى و خارهاى طريق را از سر راه سلوك ريشهrlm;كن كنى، و پس ازآن اقدام به خود آن كنى.

در ادامه بحث موانع حضور قلب اينrlm;گونه بيان شده است: اما مانع حضور قلب در عبادات، تشتت خاطر و كثرت واردات قلبيه است كه گاهى از امور خارجه و طرق حواس ظاهره حاصل مىrlm;شود؛ مثل آن كه گوش انسان در حال عبادت چيزى بشنود و خاطر به آن متعلق شده، مبدا تخيلات و تفكرات باطنيه شود، و واهمه و متصرفه درآن تصرف كرده، از شاخهrlm;اى به شاخهrlm;اى پرواز كند؛ يا چشم انسان چيزى را ببيند و منشا تشتت خاطر و تصرف متصرفه گردد؛ يا ساير حواس انسان، چيزى ادراك كند و از آن انتقالات خياليه حاصل شود.

در سخنان حضرت امام خمينى (ره) براى درمان حواس پرتى و تشتت خاطر آمده است: بسيارى گمان مىrlm;كنند كه حفظ طاير خيال و رام نمودن آن، از حيزامكان خارج و ملحق به محالات عاديه است؛ ولى اينrlm;طور نيست و باتمرين و رياضت و تربيت و صرف وقت، آن را مىrlm;توان رام نمود وطاير خيال را مىrlm;توان به دست آورد، بهrlm;طورى كه در تحت اختيار واراده حركت كند كه هر وقت بخواهد آن را در مقصدى يا مطلبى حبس كند كه چند ساعت در همان مقصد حبس شود.

طريق عمده دام نمودن آن، عمل به خلاف است. آنrlm;چنان كه انسان در وقت نماز، خود را مهيا كند كه حفظ خيال در نماز كند و آن را حبس در عمل نمايد.

پايان بخش اين مقاله بحث <<حب دنيا باعث تشتت خيال و مانع حضور قلب>> است كه به طور گسترده به آن پرداخته و چنين تحرير شده است: سزاوار آن است كه نمازگزار، معانى اذكار و آنrlm;چه در نماز مىrlm;خواند و نيز معانى ادعيه و تعقيبات آن را ملاحظه نمايد؛ چه، مىrlm;بايد كه از روى دانستهrlm;گى و فهميدهrlm;گى بهrlm;جا آورد، تا ذكر گفتن و دعا خواندن و قرائت كردن او، مجرد حركت دادن زبان، به غير ملاحظه معانى مقصوده آن، نبوده باشد.

بيانات شيخ بهايى در حضور قلب :

بخش چهارم: كتاب مطالبى از علامه ذوفنون شيخ بهايى است در اين بخش پس از ذكر حديثى جالب از امام صادق (ع) درباره فهم معانىrlm;اذكار نماز آمده است: چه اگر چنين باشد، حال او مثل شخص عربى باشد كه تلفظ به كلام فارسى مىrlm;كرده و شعور به معانى آن چيزى كه تلفظ مىrlm;كند نداشته باشد. يا مثل حال ساهى و غافل و مصروعى كه تكلم به چيزى مىrlm;نمايد، بدون آن كه معنى آن به خاطر ايشان گذرد و ندانند كه چه مىrlm;گويند.

بخش پنجم: كتاب ديدگاه محدث و حكيم بزرگ مولا محسن فيض كاشانىrlm;است. در اين بخش مطالب سودمندى در زير اين عناوين مطرح شدهrlm;است: <<دلايل حضور قلب در نماز>>، <<رابطه نماز با حضور قلب>>، <<آيا حضور قلب شرط صحت نماز است>>، <<راه درمان موانع حضورقلب>>، <<عوامل بيرونى و درونى خطورات قلبى>>.

در ابتداى اين مقال آمده است: بدان كه ادله شرط بودن خشوع و حضور قلب در آيات و احاديثrlm;بسيار است، از جمله آنrlm;ها فرموده خداوند متعال است: (اقم الصلاه لذكرى) <<نماز را براى ياد من به پا دار>>.

فعل امر <<اقم>> ظاهر براى وجوب است و غفلت ضد ذكر و ياد مىrlm;باشد، لذا كسى كه در همه نمازش غافل و بىrlm;توجه است، چگونه ممكن است نماز را براى ذكر و ياد خداوند به پا داشته باشد و نيز قول خداوند كه مىrlm;فرمايد: (و لا تكن من الغافلين):<<... و از غافلان مباش>>.

مبنى بر نهى بوده و ظاهر آن دلالت بر تحريم غفلت دارد و نيزآيه: (حتى تعلموا ما تقولون): <<بايد بدانيد كه [ در نماز ] چه مىrlm;گوييد>> اين آيه بيانrlm;گر علت نهى مستان در دنيا از ورود به نماز است و همين علت در انسان غافلى كه غرق در مقاصد و وسوسهrlm;هاى خود و افكار دنيوى مىrlm;باشد نيز شايع و ثابت است.

در ادامه علامه فيض كاشانى، به بحث درباره شش عامل كه باعث كامل شدن نماز مىrlm;شود اشاره دارد كه عبارتند از: حضور قلب و فهميدن معانى اذكار و تعظيم خداوند و هيبتrlm;بارى تعالى و اميد داشتن و حيا نمودن.

بخش ششم: كتاب در بردارنده قسمت دوم از ديدگاه حضرت امام خمينى(ره)درباره حضور قلب است.

اين بخش شرح و توضيح يك حديث از حضرت امام صادق (ع) مىrlm;باشد كه محتواى آن توجه به حضور قلب است.

فراز نخست، بحث فراغت وقت و فراغت قلب در عبادت است. درباره فراغت قلب در عبادت آمده است: و از فراغت وقت مهمrlm;تر فراغت قلب است. بلكه فراغت وقت نيز مقدمهrlm;اى براى اين فراغت است و آنrlm;چنان است كه انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنيايى فارغ كند؛ و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف نمايد، ودل را يكrlm;سره خالى و خالص براى توجه به عبادت نمايد.

ادامه بحث درباره مراتب حضور قلب است كه اين چنين بيان شدهrlm;است: پس از آن كه معلوم شد كه حضور قلب در عبادات، قلب و روح عبادات است و نورانيت و مراتب كمال آن، بسته به حضور قلب ومراتب آن است، اكنون بايد دانست كه از براى حضور قلب مراتبى است كه بعضى از آن مراتب اختصاص دارد به اولياى حق، و دست ديگران از وصول به قله آن كوتاه است؛ ولى بعض مراتب آن براى سلسله رعيت نيز ممكن الحصول است. و بايد دانست كه حضور قلب به طريق كلى منقسم شود به دو قسمت عمده:

الف: يكى حضور قلب در عبادت؛

ب: ديگر حضور قلب در معبود.

سپس در مورد هر يك بطور مبسوط به بحث و بررسى پرداخته آنrlm;گاه راجع به راه دستيابى به حضور قلب آمده است: بدان كه حضور قلب در عبادات حاصل نشود مگر به افهام نمودن به قلب اهميت عبادات و آن در حقيقت ميسور نشود مگر به فهميدن اسرار و حقايق آنrlm;ها.

نوانrlm;هاى بعدى مقاله حضرت امام خمينى (ره) بدين قرار است: نوافل جبران كننده نقايص نمازهاى واجب؛ فراغت در عبادت موجد غناى قلب.

ديدگاه مولى مهدى نراقى در حضور قلب :

بخش هفتم: كتاب شامل ديدگاه علامه محقق مولى مهدى نراقى است كهrlm;اين چنين آغاز مىrlm;شود: نماز معجونى آسمانى و تركيبى الهى است كه از اجزاى بسيار،مركب است، اين اجزا در فضيلت و اهتمام به آنrlm;ها متفاوتrlm;اند.بعضى از آنrlm;ها به منزله روح است و بعضى به مثابه اعضاى رئيسه وبعضى در حكم ديگر اعضا.

انسان - مثلا- چون حقيقتى است مركب از اجزاى معين، موجودى كامل نمىrlm;باشد، مگر به معناى باطنى كه همان روح است و روح آن حضور قلب است.

در ادامه به بيان شرايط و معانى باطنى كه روح و حقيقت نمازاست پرداخته و آمده است: روشن است كه امور مذكور حقيقت و روح نماز و نيز مقصود اصلى ازآن هستند. زيرا غرض اصلى از عبادات و طاعات، پالايش نفس و روشن و صافى كردن جان است، پس هر عملى كه تاثير آن در صفا دادن وشفاف ساختن دل بيشتر باشد، برتر است و شكى نيست كه آنrlm;چه موجب صفا و جلاى نفس و تجرد و زدودگى آن از كدورتrlm;ها مىrlm;شود جز امور مذكور نيست و حركات ظاهرى چندان مدخليتى در صفاى آنrlm;ها ندارد، چگونه حضور قلب و خشوع، روح نماز نباشد و كمال نماز به بسته نباشد و حال آن كه نمازگزار در نماز و دعاى خود در مقام مناجاتrlm;با پروردگار است؟

در ادامه بحث مرحوم نراقى، احاديثى درباره حالات ائمه اطهارعليهم السلام در نماز ذكر شده و پس از آن آمده است: با توجه به آنrlm;چه از كيفيت نماز انبيا و اوليا دانستى و آنrlm;گاه نماز خود و نماز مردم را ملاحظه كردى، پى مىrlm;برى كه مردم در نماز بر چند قسمrlm;اند:

1. غافلانى كه نماز خويش به پايان مىrlm;برند، در حالى كه يك لحظه حضور قلب ندارند.

2. كسانى كه در بخشى از نماز خود غفلت و در بخشى ديگر حضورقلب دارند اينrlm;ها نيز به حسب يا زيادى حضور قلب و غفلت و فزونى يكى بر ديگرى مختلفند، و مراتب آنrlm;ها نامتناهى است.

3. آنان كه نماز خود را تمام مىrlm;كنند و دلشان لحظهrlm;اى غايب نيست، بلكه در همه نماز خود حضور قلب دارند و همه همت و انديشه ايشان نماز است، بهrlm;طورى كه آنrlm;چه نزد آنان مىrlm;گذرد احساس نكنند، چنان كه مولاى ما امير مومنان (ع) بيرون كشيدن پيكان ازپاى مبارك را احساس نكرد. اين بخش با بيان پاسخ به يك اشكال پايان مىrlm;پذيرد.

بخش هشتم: كتاب ديدگاه محدث و فقيه بزرگ شيعه آيه اللهrlm;سيد عبد الله شبر است.

حضور قلب از ديدگاه ميرزا جواد آقا ملكى (ره) :

بحث بعدى كتاب ديدگاه عارف بزرگ و فقيه سترگ، آيه الله ميرزاجواد آقا ملكى تبريزى است كه در بخش نهم جاى گرفته است.

ايشان پس از آيات و رواياتى كه بيانrlm;گر حقيقت نماز استrlm;مىrlm;فرمايد: با ملاحظه آنrlm;چه روايت شده، تشريع نماز در معراج پيامبر (ص)بوده و عروج آن بزرگوار به وسيله اجزاى نماز بوده؛ و همrlm;چنين آنrlm;چه كه درباره نماز انبيا و ائمه عليهم السلام از آن حالات عالى رسيده، و آن رواياتى كه مىrlm;گويد: ذات اقدس حق نزد تمامrlm;اجزاى افعال و اذكار نماز بنده مومن است؛ و براى نماز چهار هزار باب است؛ و نماز ستون دين است كه اگر قبول شد بقيه اعمال هم قبول خواهد شد و اگر رد شد بقيه هم رد مىrlm;شود؛ و اين كه نام نماز و اجزاى آن در كتب الهى و سنت انبيا آمده، تمام اينrlm;ها به حكم عرف و لغت بهترين دليل بر اين حقيقت است كه مراد از نماز، تنها صورت ظاهرى بدون توجه به حقيقت آن نيست.

اين عارف بزرگ سپس به بحث <<عوامل تحقق حقيقت نماز>> پرداخته آنrlm;گاه فرموده است: سبب پيدايش حضور قلب، همت آدمى است، زيرا قلب، تابع همت واراده بوده و اگر همت تو نماز باشد، قلبت هم در نماز حاضرخواهد بود؛ ولى اگر همتت در پىrlm;چيز ديگرى باشد، قلبت هم ازنماز غافل و نزد همان چيز خواهد بود؛ چون خداوند براى هيچ كس دو قلب قرار نداده است. براى احضار قلب در نماز، راهى جز اينrlm;كه همتت را متوجه نماز سازى نيست، زيرا همواره همت انسان متوجه امرى مىrlm;شود كه خيرى در آن گمان داشته باشد و آن را مايه سعادت خود بداند. لذا حضور قلب در هنگام نماز، تابع ايمان انسان به حقيقت نماز و اين كه نماز از همه اعمال بهتر و برتر است، مىrlm;باشد.

در جاى ديگر اين بحث آمده است: بهترين و كاملrlm;ترين نوع حضور قلب اين است كه قلب نمازگزار درتمام اعمال و گفتار و اذكار نماز متوجه همان عمل و قول باشد ومراعات حضور پروردگارش را كند و متوجه باشد كه اين اعمال رادر حضور او ادا مىrlm;كند تامل و تفكر درباره جزيى از نماز، او را از توجه به آن جز كه مشغول انجام آن است باز ندارد و در هنگام انجام هر عملى يا اداى هر ذكرى به فكر آن عمل و يا ذكر باشد و بداند كه در آن لحظه، انجام آن جز از نماز و اداى آن ذكر از او خواسته شده و از خدا بخواهد كه او را كمك كند تا آن جز را همانrlm;گونه كه از او خواسته انجام دهد.

ايشان در قسمتى ديگر از مقاله خود مىrlm;نويسد: آن كس كه باطنش بر محبت دنيا سرشته شده و همrlm;اش پيوسته در پىrlm;تحصيل دنيا و اشتغال به حفظ و تكميل آن است، آن هم نه به حد ضرورت، بلكه به خاطر محبت و لذت - كه دنياى مذموم هم همين دنياست كه آدمى را از ذكر و ياد خدا باز مىrlm;دارد- چنين كسى نبايد انتظار داشته باشد كه طعم محبت خدا را بچشد و لذت مناجات با او را آنrlm;چنان كه زاهدان در نماز و ديگر عبادات وطاعات خود مىrlm;چشند، دريابد.

زيرا كسى كه از كسب دنيا خوشحال شود، قطعا از توجه به خدا و مناجات با او خوشحال و مسرور نخواهد شد، همت آدمى متوجه چيزى است كه دلباخته و علاقهrlm;مند به آن باشد، اگر دلباخته دنيا باشد، همتش هم در پى آن است و اگر علاقهrlm;مند به نماز باشد، همتش نيز متوجه آن خواهد بود و علاج كامل همين است.

بخش پايانى: كتاب قسمت سوم از ديدگاه حضرت امام خمينى (ره) است كه در ابتداى آن آمده است: بر ارباب بصيرت و معرفت و مطلع بر اسرار اخبار اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام پوشيده نيست كه روح عبادت و تمام و كمال آن به حضور قلب و اقبال آن است، هيچ عبادتى بدون آن مقبول درگاه احديت و مورد نظر لطف و رحمت نشود و از درجه اعتبار ساقط است.

ادامه بحث درباره بيان حضور قلب اجمالى و تفصيلى است، پس از بيان حضور قلب اجمالى چنين آمده: مرتبه دوم از حضور قلب، حضور قلب در عبادت است تفصيلا، و آن، چنان است كه قلب عابد در جميع عبادت حاضر باشد و بداند كه حق را به چه توصيف مىrlm;كند و چطور مناجات مىrlm;كند. از براى آن مراتب و مقاماتى بسيار متفاوت است، حسب تفاوت مقامات قلوب و معارف عابدان.

و بايد دانست كه احاطه تفصيليه به اسرار عبادات و كيفيت مدح وثناى به هر يك، براى احدى جز كمل اصفيا به طريق افاضه و وحىrlm;الهى ممكن نيست. و ما اينجا به طريق اجمال، مراتب كليه آن را بيان مىrlm;كنيم.

امام راحل (ره) سپس به بيان چهار گروه از نمازگزاران پرداخته و در مورد گروه چهارم فرموده است: و اين طايفه، از اهل شهود و كشف، حضور قلبشان در عبادت، عبارت از آن است كه جميع حقايقى را كه صورت عبادات كاشف آنrlm;ها است، واسرارى را كه اوضاع و اقوال عبادات مظاهر آنrlm;ها است، بالعيانrlm;مشاهده كنند، پس در وقت تكبيرات افتتاحيه، كشف حجب سبعه برآنrlm;ها گرديده و خرق آن را نمايند؛ و در تكبير آخر، كشف سبحاتrlm;جلال و جمال بر آنrlm;ها گرديده به مناسبت قلوب آنrlm;ها؛ با استعاذهrlm;از شيطان قاطع طريق و جلوه اسمrlm;الله الجامع، وارد محامد گردند.

چنانrlm;چه اشارهrlm;اى به آن در محل خود بيايد، ان شاء الله.

در پايان، زير عنوان <<امورى كه به تحصيل حضور قلب كمك مىrlm;كند>> آمده است: و آن در نماز امورى چند است كه پس از اين در مواقع خود بعض ازآن را ذكر مىrlm;كنيم و اكنون به طريق كلى براى مطلق عبادات علاجى ذكر مىrlm;كنيم و آن اين است كه انسان شواغل داخليه و خارجيه راكه مهمrlm;تر از همه شواغل قلبيه است، قطع كند. شواغل قلبيه سبب عمده يا منحصرش حب دنيا و هم آن است. اگر انسان همrlm;اش تحصيل دنيا و مهمrlm;اش رسيدن به زخارف آن باشد، البته قلب فطرتا متوجه به آن مىrlm;شود و شغل شاغلش آن مىrlm;شود.


برچسب‌ها :