منوي اصلي
- موضوعات
- آرشيو مطالب
- لينکدوني
- لينک دوستان
درباره ما
نظرسنجی
| در کدام گروه سنی قرار دارید ؟ (برای بهبود مطالب وبلاگ) |
| جنسیت شما چیست ؟ ( برای تطبیق مطالب وبلاگ با شما ) |
| میزان رضایت شما ( از 20) چه قدر است ؟ |
آخرين مطالب
- Untitled - ( 13 اسفند 1393 )
- قالب وبلاگ - ( 31 اردیبهشت 1393 )
- نرم افزار پرداخت قبوض - ( 16 آبان 1392 )
- دانلود آهنگ حساس از مسعود مرادی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ به جرم جدایی از پویا بیاتی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ فراموشی از ماهان بهرام خان - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ احتمالا از امیر شهریار - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ اولین انتخاب از مجید اخشابی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ قانون احساس از مجید خراطها - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ جدید مهدی مقدم با همراهی فرشاد شکوری به نام درد و دل - ( 29 شهریور 1392 )
محبوب ترین ها
- قدم زدن خونسردانه زن لخت مادرزاد در اصفهان - ( 22 بهمن 1391 )
- کتاب آموزش کامل پوزیشنهای جنسی به زبان فارسی | پست جنجالی !! - ( 9 بهمن 1391 )
- مطلب توسط مدیریت فیلتر شده !!! - ( 20 فروردین 1392 )
- دانلود آهنگ زیبای نانسی عجرم و کنعان برای جام جهانی 2010 - ( 11 بهمن 1391 )
- 60 فیلم خنده دار و زیبا و فیلم روز و رو پرده سیتما - ( 14 بهمن 1391 )
- بیوگرافی نازی عزیزی - ( 19 آبان 1391 )
- وقتی تصاویر مبتذل بازیگر سینما فضای مجازی را آلوده میکند + تصاویر - ( 9 بهمن 1391 )
- تصویر خودکشی درد ناک یکی از هموطنان مان - ( 3 اسفند 1391 )
- دختران ایرانی و حجاب/عکس+آسیب شناسی - ( 9 بهمن 1391 )
- انت ایه - نانسی عجرم - ( 11 بهمن 1391 )
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 6361
بازدید دیروز : 180
بازدید کل : 457599
تعداد مطالب : 673
تعداد نظرات : 29
کاربران عضو شده : 6
بازدید دیروز : 180
بازدید کل : 457599
تعداد مطالب : 673
تعداد نظرات : 29
کاربران عضو شده : 6
تاريخ ارسال مطلب : 11 بهمن 1391 - 03:45
دو تا پیرمرد با هم قدم میزدن و 20 قدم جلوتر همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال قدم زدن بودن.پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»پیرمرد دوم: «اِ… چه جالب. پس لازم شدما هم یه شب بریم اونجا… اسم رستورانچی بود؟»پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودشفشار آورد، اما چیزی یادش نیومد. بعد پرسید: «ببین، یه حشرهای هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش میکنن تو خونه به عنوان تابلو نگه میدارن، اسمش چیه؟»پیرمرد دوم: «پروانه؟»پیرمرد اول: «آره!» بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!!!!»
برچسبها : خنده

