- موضوعات
- آرشيو مطالب
- لينکدوني
- لينک دوستان
| در کدام گروه سنی قرار دارید ؟ (برای بهبود مطالب وبلاگ) |
| جنسیت شما چیست ؟ ( برای تطبیق مطالب وبلاگ با شما ) |
| میزان رضایت شما ( از 20) چه قدر است ؟ |
- Untitled - ( 13 اسفند 1393 )
- قالب وبلاگ - ( 31 اردیبهشت 1393 )
- نرم افزار پرداخت قبوض - ( 16 آبان 1392 )
- دانلود آهنگ حساس از مسعود مرادی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ به جرم جدایی از پویا بیاتی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ فراموشی از ماهان بهرام خان - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ احتمالا از امیر شهریار - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ اولین انتخاب از مجید اخشابی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ قانون احساس از مجید خراطها - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ جدید مهدی مقدم با همراهی فرشاد شکوری به نام درد و دل - ( 29 شهریور 1392 )
- قدم زدن خونسردانه زن لخت مادرزاد در اصفهان - ( 22 بهمن 1391 )
- کتاب آموزش کامل پوزیشنهای جنسی به زبان فارسی | پست جنجالی !! - ( 9 بهمن 1391 )
- مطلب توسط مدیریت فیلتر شده !!! - ( 20 فروردین 1392 )
- دانلود آهنگ زیبای نانسی عجرم و کنعان برای جام جهانی 2010 - ( 11 بهمن 1391 )
- 60 فیلم خنده دار و زیبا و فیلم روز و رو پرده سیتما - ( 14 بهمن 1391 )
- بیوگرافی نازی عزیزی - ( 19 آبان 1391 )
- وقتی تصاویر مبتذل بازیگر سینما فضای مجازی را آلوده میکند + تصاویر - ( 9 بهمن 1391 )
- تصویر خودکشی درد ناک یکی از هموطنان مان - ( 3 اسفند 1391 )
- دختران ایرانی و حجاب/عکس+آسیب شناسی - ( 9 بهمن 1391 )
- انت ایه - نانسی عجرم - ( 11 بهمن 1391 )
بازدید دیروز : 180
بازدید کل : 457610
تعداد مطالب : 673
تعداد نظرات : 29
کاربران عضو شده : 6
سه شنبه شب گذشته سرانجام فدراسيون بين المللي كانويينگ به بركناري احمد دنيامالي از رياست فدراسيون قايقراني ايران واكنش نشان داد و با ارسال نامه اي به وزارت ورزش ايران از تعليق موقت و يك هفته اي فعاليت هاي اين فدراسيون خبر داد.
در اين نامه كه براي اولين بار در خبرگزاري فارس منتشر شد، خوزه پرورنا، رئیس فدراسیون بین المللی کانویینگ اعلام كرده بود اميدوار است وزارت ورزش در فاصله تعليق موقت و تا ۱۶ خرداد پاسخ قانع كننده اي براي اين جابه جايي داشته باشد چراكه در غير اين صورت فدراسيون قايقراني ايران رسما تعليق خواهد شد و چهار سهميه اي كه براي مسابقات المپيك كسب كرده هم به ديگر كشورها اختصاص پيدا مي كند.
ساعتی پس از انتشار این خبر حمید سجادی، مرد شماره دو ورزش ايران مدعي شد چنین نامه اي به وزارت ورزش نرسیده و وجود خارجي ندارد. با اين حال به نظر مي رسد مسئولان وزارت ورزش هم به نزديك شدن خطر پي برده اند و به همين دليل است كه حميد سجادي مي گويد:<< اگر مشكلي هم باشد ديپلماسي وزارت ورزش آنقدر قوي هست كه بتواند موضوع را حل كند.>> مشابه اين اتفاق پس از پايان جام جهاني ۲۰۰۶ براي فوتبال ايران رخ داد. در آن مقطع محمد علي آبادي، رئيس وقت سازمان تربيت بدني محمد دادكان را از رياست فدراسيون فوتبال بركنار كرد و چند روز بعد خبر رسيد به دليل دخالت يك نهاد دولتي در عزل و نصب هاي فدراسيون فوتبال ايران توسط فيفا تعليق شده است. در آن شرايط بحراني مشكل تعليق تنها با اعلام استعفاي دادكان برطرف مي شد اما او حاضر به استعفا نبود و در نهايت در يك كنفرانس خبري اعلام كرد به خاطر منافع فوتبال كشور كوتاه مي آيد و استعفا مي دهد.و اكنون.... (افکارنیوز)
برچسبها :
يكي از دردسرهاي خريد موبايل، اطمينان يافتن از اصل يا قاچاق و تقلبي بودن گوشي است.
جام جم آنلاين: گوشي هاي رجيستر نشده كه به طور قاچاق وارد كشور مي شود، معمولا در حين استفاده مشكل ساز خواهد بود؛ هنگ مي كند، به روز نمي شود، با بعضي برنامه ها بخصوص فارسي سازها مشكل دارد و...
برچسبها :
مدتها اين بحث داغ بوده که کامپيوتر دختره يا پسر؟ خلاصه رای گيری ميکنن و يه نتايجی به اين شکل به دست مياد .محکوم نکنید بابا آماره ديگه:))
دخترها گفتند کامپيوتر مذکره ! به اين دلايل:
۱- وقتی بهش عادت ميکنيم؛ فکر ميکنيم بدون اون نميتونيم کاری بکنيم .
۲-با اونکه اطلاعات زيادی دارند ؛نادونن!بدون برنامه آماده هیچ کاری نمیکنن!
۳-قراره مشکلات رو حل کنن ؛اما اغلب مشکل خودشونن!
۴-همين که بهشون عادت میکنیم ؛ کاراييشونو از دست ميدن !
۵- نگاه کردن به history شون معمولا باعث ميشه شاخ دربياريم !
پسرها گفتند کامپيوتر مونثه! به اين دلايل:
۱-به غير از خالقشون کسی از منطق درونيشون سر در نمياره!
۲- فهميدن زبونشون مستلزم سالها رنج بردن و تلاش کردنه!
۳-وقتی با هزار زحمت زبونشونو یاد میگیریم تازه میفهمیم یه زبون جدید اومده!
۴-همین که پایبندش بشیم باید همه پولمونو خرج خرید لوازم جانبیش کنیم!!!
۵-دائم باید update شون کنیم وگرنه کاراییشونو از دست میدن
![]()
![]()
![]()
برچسبها :

سلام این عکس
به نظر من یه پرواز کوتاه مدت توی آسمون زیبای خداست و برای چند لحظه فاصله گرفتن از این دنیای خاکی
امیدوارم خوشتون بیاد![]()
![]()
برچسبها :
زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.
از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم...
چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می کرد گفت: << اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه ها باش.>> مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: <<این قدر پرچانگی نکن.>> اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می شد. روزی در راهرو قدم می زدم. وقتی از کنار مرد می گذشتم داشت می گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می شود و ما برمی گردیم.
یک بار اتفاقی نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره می کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: خواهش می کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلا برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده مان نشود، وانمود می کنم که دارم با تلفن حرف می زنم.
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد و شمع روشن کردن و کادو پیچی و از اینجور جفنگ بازیها نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می کرد
برچسبها :
درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
در اخرین جنگش
اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟
در پایین صفحه
علت اصلی طلاق چیست؟
ازدواج
علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟
امتحانات
چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟
نهار و شام
چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟
نیمه دیگر ان سیب
اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟
خیس خواهد شد
یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟
مشکلی نیست شبها می خوابد
چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟
شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد
اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست
دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید
کلا چه خوهید داشت؟
دستهای خیلی بزرگ
اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند
چهارنفر ان را درچند ساعت خواهند ساخت؟
هیچچی چون دیوار قبلا ساخته شده
چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتونی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟
زمین بتونی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد
برچسبها :
دریاچه بزنگان

روستای کنگ

سد چالیدره

سلام
اینچا چند تا عکس هست از اردو هایی که تو این دو ترم دانشجویی اطراف مشهد رفتم
امیدوارم خوشتون بیاد![]()
برچسبها :
تو می آیی در هیاهوی زندگی من با چشمانی مهربان
با دستانی به نرمی گل های بهار با قدم هایی آهسته و شمرده شمرده
تا مرا از گیجی از سردرگمی رهایی دهی
تا مرا با تک تک جملات خود جادو کنی
مرا با خود ببری به دنیای بدون سوال بدون سردرگمی
به دنیای مهر ومحبت دنیای بدون کلک
کاش می توانستم دستان تو را بگیرم و بدون توجه به چیز دیگر
فقط از با تو بودن لذت ببرم
کاش تمام احساسم را می توانستم بلند بلند به تو بگویم
کاش قلبت جایگاه همیشگی من می شد
تسخیر می کردم چشمهای مهربان و بی ریایت را
نام بزرگت سردم قلب کوچکم می شد
و برای دیگران تابلوی ورود ممنوع می گذاشتم
آن گاه هر ضربه قلبم نام تو بود ،یاد تو بود
در چشمانت آینده را،خود را،زندگی روییایی را جستجو می کردم
آه که این ها رویاهای زیبای من است در فراق تو
این دلنوشته رو تقدیم می کنم به همه ی شما عزیزان امیدوارم
خوشتون بیاد![]()
![]()
برچسبها :
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت
صداي قلب تو را پشت آن حصار بلند
هميشه مي شنوم
هميشه سوي تو مي آيم
هميشه در راهم
هميشه با توام اي جان
هميشه با من باش
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد
هشدار که سرمایه سودای جهان
عمرست چنان کش گذرانی گذرد
برگیر شراب طرب انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز بیا
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا
با می به کنار جوی می باید بود
وز غصه کناره جوی می باید بود
این مدت عمر ما چو گل ده روز است
خندان لب و تازه روی می باید بود
یک بوســـــــه ز تو خواســتم و شش دادی
شاگــــــرد که بــودی که چنین اســـــــتادی
خوبـــــی و کـــــــرم را چـــو نکو بنیــــــــادی
ای دنیــــــــــــــا را ز تو هـــــــــــــــــزار آزادی
ما حاصل عمری به دمی بفروشیم
صد خرمن شادی به غمی بفروشیم
در یک دم اگر هزار جان دست دهد
در حال به خاک قدمی بفروشیم
لب باز مگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام
در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است
این از لب یار خواه و آن از لب جام
ای دست جفای تو چو زلف تو دراز
وی بی سببی گرفته پای از من باز
ای دست از آستین برون کرده به عهد
وامروز کشیده پای در دامن باز
بود درد مو و درمونم از دوست
بود وصل موو هجرونم از دوست
اگر قصابم از تن واگره پوست
جدا هر گز نباشه جونم از دوست
مهتاب بنور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک بیک خواهد تافت
چشمت که فسون و رنگ می بارد ازاو
افسوس که تیر جنگ می بارد از او
بس زود ملول گشتی از همنفسان
آه از دل تو که سنگ میبرد از او
ای روی تو آرزوی دیرینهٔ ما
جز مهر تو نیست در دل و سینهٔ ما
از صیقل آدمی زداییم درون
تا عکس رخت فتد در آیینهٔ ما
گفتم که دلم هست به پیش تو گرو
دل باز ده آغاز مکن قصه ی نو
افشاند هزار دل ز هر حلقه ی زلف
گفتا که دلت بجوی و بردار و برو!
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت
بی نور تو روز در محاق افتاده است
بین شب و ماه افتراق افتاده است
چشمان تو چون حادثه ي صاعقه ای
در زندگی شب اتفاق افتاده است!
خواهم که شبی محو جمال تو شوم
نظارگی بزم وصال تو شوم
وانگاه به یاد شمع رویت همه عمر
بنشینم و فانوس خیال تو شوم
تا کی به لبت ناله ی جانسوز بود
یا بر لب تو شعر غم آموز بود
بیهوده در انتظار فردا منشین
کامروز تو فردای پریروز بود
دل را چو به دردِ عشق افسون کردم
از شهر نهاد خویش بیرون کردم
چون راز ونیاز هر دو معجون کردم
آنگاه دوای دلِ پرخون کردم
گر همچو من افتاده ی این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی
هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد
هر پاکروی که بود تردامن شد
گویند شب آبستن و این است عجب
کاو مرد ندید از چه آبستن شد
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلی وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
برچسبها :
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست ، آنجا که باید دل یه دریا زد ، همین جاست !
آروم باش ! با توکل و تفکر که او زودتر از تو دست به کار شده ، سپس آستین ها را بالا بزن ، آنگاه دستان خداوند را می بینی .
هیچ چیز نمی تواند بر عشق حکومت کند ، بلکه این عشق است که حاکم بر همه چیز است . (لافونت)
عشق یعنی عبرت روزگار ، شلاق زمانه ، قصاص زندگی ، ولی افسوس ، قصاص زندگی را دید ، شلاق زمانه را خورد ، ولی عبرت نگرفت !
با گفتن اینکه : یافتن عشق غیر ممکن است ، وانع ورود عشق به زندگی خود نشو ، سریع ترین راه دریافت عشق ، بخشیدن آن به دیگران است .
عشق مرد قسمتی از زندگی او و عشق زن همه ی زندگی اوست . (لرد بایرون)
عشق حقیقی هیچ گاه یکنواخت و آرام پیش نمی رود . (ویلیام شکسپیر)
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند و دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد .
بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند ، باید آنها را با قلبتان احساس کنید .
با لمس عشق و محبت می توان شیطان را از قلبها بیرون راند .
جالب است ، در زندگی تنها کسانی ما را می رنجانند که همیشه کوشیده ایم از ما نرنجند !
آخرین تکه ی قلبم را به پروانه ای دادم که رنگ پرهایش سوی دیدن را از من گرفت ، به او دادم چون از تمامی چیزهای دور و برم پاکتر بود ، حتی آبی تر از حوض آبی کلبه ی تنهایی ام .
تا روزی که رفتی می پنداشتم عشق همه اش شیرینی است ! اما آن روز چشمانت به من آموخت که با آخرین نگاه است که اولین رنج آغاز می شود .
تو را برای وفای تو دوست می دارم ، وگرنه دلبر پیمانه شکن که فراوان است .
برای شکستن من یه اخم کافیه ، نیازی به فریادت نیست ، واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه ، نیازی به قهر نیست ، برای مردنم حرف رفتنت کافیه ، نیازی به انجامش نیست .
سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ، نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه می گذرند ، پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا !
زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه . (ویلیام شکسپیر)
می دونستی اشک از لبخند با ارزشتره ؟ چون لبخند رو به کسی می تونی بدی ، اما اشک رو برای کسی میریزی که نمیخوای از دستش بدی .
این اس ام اس رو میفرستم برای همه خوب ها که سخت مشغول شطرنج زندگی هستند و نمیدونند که ما ، مات رفاقتشون هستیم .
عاشق کسی باشی حتی اگر سال ها هم نبینیش فراموشش نمی کنی ولی اگر فراموشش کردی تو عاشقش نبودی ، فقط بهش عادت کرده بودی چون عشق چیزی نیست که یک شبه بیاید و یک شبه برود و فراموش شود .
برچسبها :



