• Archive
  • Contact
توضيحات :
<-Description->
منوي اصلي
درباره ما

در کدام گروه سنی قرار دارید ؟ (برای بهبود مطالب وبلاگ)









جنسیت شما چیست ؟ ( برای تطبیق مطالب وبلاگ با شما )

میزان رضایت شما ( از 20) چه قدر است ؟









آخرين مطالب
محبوب ترین ها

آمار وبلاگ
بازدید امروز : 6366
بازدید دیروز : 180
بازدید کل : 457604
تعداد مطالب : 673
تعداد نظرات : 29
کاربران عضو شده : 6
1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : کل مطالب مذهبی, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

سلام

لازمه شناخت، داشتن ابزار مناسب است؛ و ابزار ما در اينجا، منابع و مراجع معتبر و در دسترس، مانند كتب و پايگاه ها، مي باشد. به همين منظور، به دنبال پايگاه هاي مناسبي بودم كه به شما معرفي كنم تا براي ادامه تحقيق، به آنها رجوع كنيد. سعي كردم بعضي از كتب مهم را در همين اينترنت بيابم كه براي شما قابل دانلود يا مطالعه باشد.

به عنوان اولين و مهمترين مرجع، براي مطالعه اسلام، بهتر است از قرآن شروع كنيم. براي مطالعه متن و ترجمه قرآن، از اين دو آدرس مي توانيد استفاده نماييد.

bull; پايگاه آل البيت: در اين پايگاه، مي توانيد متن قرآن را به صورت صوتي، نوشته، عكس، و pdf - كه قابل دانلود است - ملاحظه كنيد.
bull; پايگاه انديشه قم: متن و ترجمه قرآن.

bull; در اين مدت، به دنبال مرجعي در اينترنت بودم كه درباره حضرت مسيح عليه السلام - مخصوصا همين بحث خودمان - باشد. خوشبختانه با دو مقاله (حقيقت عيسي عليه السلام - از نيرنگهاي داعيين مسيحيت باخبر باشيد) آشنا شدم؛ اما متاسفانه متوجه شدم كه اين پايگاه، متعلق به اهل تسنن و به زبان دري است. براي استدلال، از قرآن و انجيل، استفاده كرده بود. نمي توانم آدرسش را اينجا بگذارم؛ بايد دقيقتر مطالعه كنم؛ اگر كاملا مناسب بود، متن مقالات را اينجا مي آورم. به طور مختصر مي توانم عرض كنم كه از انجيل، مواردي را آورده بود كه خود حضرت، به بندگي خود، اذعان و اعتراف كرده اند.

كتابي را هم با عنوان احمد(ص)، موعود انجيل، معرفي مي كنم. متن اين كتاب را مي توانيد در كتابخانه اينترنتي تبيان بيابيد.

بخشي از مقدمه كتاب احمد(ص)، موعود انجيل:

نبوت و رسالت جاوداني، سند و دليل جاوداني لازم دارد؛ سندي كه در هر عصر و زماني، در هر محل و مكاني، گواه روشني بر درستي گفتار آورنده آن باشد.
يكي از علل اين كه خداوند، دعوت پيامبر اكرم را با چنين معجزه و گواهي همراه ساخت، اين بود كه نبوت او، به يك زمان و برهه اي اختصاص نداشت؛ و لذا برهان نبوت و گواه پيوند او با جهان وحي، مرزهاي زمان و مكان را درهم مي نوردد و در تمام اعصار به سان خورشيد مي درخشد، و تاريكيهاي كفر و شرك را درهم مي كوبد، و حجت را بر آگاهان و بي غرضان تمام مي كند.
امروز بر اثر عدم بلوغ فكري امتهاي پيشين، از پيامبران گذشته، آثار و نشانه هايي كه گواه بر وجود و ادعاي آنان باشد در دست نيست؛ تا چه رسد برهان نبوت و نشانه هاي رسالت آنان.
به دليل همين خلأ، گروه عظيمي در غرب كه براي خود فكر و انديشه اي دارند و از شرق - كه زادگاه مسيح و مسيحيت است - كاملاً دورند، اصل وجود مسيح و مريم را جزو افسانه ها پنداشته و تصور مي كنند كه وجود مسيح به سان داستان ليلي و مجنون، يا فرهاد و شيرين از اساطير تاريخي است.
مقصر اصلي در اين مورد، امتهاي پيشين هستند كه نخواستند آثار پيشوايان خويش را دست نخورده حفظ و حراست كنند. در حالي كه جريان، درباره پيامبر اسلام، درست، نقطه مقابل اين حركت منفي است. نه تنها كتاب و نامه ها و آثار وي و ياران او باقي است؛ بلكه قبور نياكان و بستگان و مَسكن خود و همسران و فرزندان پيامبر، به صورت روشن وجود دارد، و اگر انديشه هاي وهابيگري بر آثار خاندان رسالت، چوب حراج نزنَد، هر يك از اين آثار، سند وجود پيامبر اسلام و شيوه ادعا و دلايل حقانيت اوست.
نگارنده، براي آشنا ساختن جوانان با كتاب و معجزه جاويدان آن حضرت، كوشش ناقصي در تفسير سوره (صف) انجام داده كه اكنون در اختيار خوانندگان و علاقمندان قرآن قرار مي گيرد.


bull; پايگاه ديگري را به شما معرفي مي كنم كه بخشي از آن، به نام اسلام و اديان، بسيار به كار ما مي آيد. علاقه من از اول، به مقايسه اديان بوده و رشته تحقيق من، ملل و نحل؛ يعني اقوام و مذاهب. بحث شيرين و مفيدي است. در اين بخش، از كتب و نوشته هاي مختلف استفاده شده است. يكي از كتابهاي استفاده شده، آشنايي با اديان بزرگ (نوشته حسين توفيقي)است. در اين كتاب، مي توانيد با بعضي از اديان آشنا شويد؛ هم از نظر اسلام، و هم از نظر خودشان؛ البته از منابع خودشان. مانند يهوديت و مسيحيت.

بخشي از كتاب آشنايي با اديان بزرگ، در معرفي يهوديت:

1- عبرانيان

يهوديان مانند اعراب و آشوريان، از نژاد سامي هستند. زبان، ادبيات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات اين اقوام چنان به يكديگر نزديك است كه دانشمندان معتقد شده اند اصل آنها به يك جا مي رسد. مثلا اگر به بررسي ادبيات عرب مشغول باشيم، با مطالعه و تحقيق در زبانهي عبري، سرياني و حبشي در كار خود موفقيت بيشتري كسب خواهيم كرد.
از سابقه تاريخي قوم عبراني اطلاع دقيقي در دست نيست. برخي دانشمندان معتقدند كه نام <<عبراني>> را كه كنعانيان پس از ورود حضرت ابراهيم (ع ) به سرزمين كنعان به او داده اند و وي را عبراني خوانده اند كه بعدها جزو القاب او شد و لقب مذكور در خاندان وي باقي ماند؛ زيرا عبراني از ماده <<ع ب ر>>، به معنا گذر كردن از نهر مي آيد؛ به اعتبار اين كه حضرت ابراهيم (ع ) از رود فرات عبور كرد و وارد كنعان شد.

2- حضرت ابراهيم (ع )

عظمت حضرت ابراهيم خليل (ع ) به حدي است كه وي همواره موجب نزاع يهودي و مسيحيت و اسلام بوده است و هر يك، آن حضرت را از خود مي داند. از اين رو، خداي متعال فرموده است: <<ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين>> (آل عمران: 67). وي، حتي ميان مشركان، مكاني بلند داشت و آثار وي در مكه مكرمه، مورد زيارت و تقديس آنان قرار مي گرفت.
...

4- اسرائيل


حضرت يعقوب (ع) دوازده پسر داشت و به اسرائيل ملقب بود. اهل كتاب اين اسم مركب را چنين معنا مي كنند: كسي كه بر خدا مظفر شد؛ ولي اصل معناي آن در عبري چنين است: كسي كه بر قهرمان پيروز شد. به گفته تورات، كشتي گرفتن حضرت يعقوب (ع ) با خدا، كه به پيروزي او بر خدا انجاميد، علت ملقب شدن وي به اسرائيل است (پيدايش 32: 24-32). اهل كتاب از زمانهاي قديم گفته اند كه مقصود از خدا در اين داستان، يكي از فرشتگان خداست (رك .: هوشع 12:3-4).

بخشي از كتاب آشنايي با اديان بزرگ، در معرفي مسيحيت:

1- عصر ظهور عيسي (ع)

حضرت عيسي مسيح (ع ) در نقطه اي ازجهان متولد شد كه به تازگي زير سلطه روميان درآمده بود و فلسطين، يكي از آخرين سرزمينهايي بود كه به دست روميان تسخير شد. در آن عصر، يهوديان به شكل نامطلوبي زير يوغ بيگانگان قرار داشتند و فشار دولت روم، غير قابل تحمل بود. نهضتهاي بي فرجامي در گوشه و كنار فلسطين برخاست؛ ولي بي رحمانه شكست خورد؛ ولي بعدا شاگردان و پيروان او، با عزمي استوار به نشر آيين وي پرداختند. اين آيين، بازماندگان نهضتهاي پيشين را به خود جلب كرد.

2- پيشگويي ظهور عيسي (ع)

در جهان، چند مجموعه ديني يافت مي شود؛ مثلا اديان ابراهيمي يك مجموعه، و اديان هند و چين مجموعه ديگري را تشكيل مي دهند. هر ديني كه متأخر است، ادعا مي كند كه ظهور آن، در اديان قبلي مجموعه خودش، پيشگويي شده است. از اين رو، مسيحيان از گذشته هاي دور، در تلاش بوده اند پيشگويي ظهور حضرت عيسي (ع) را در عهد عتيق يعني كتاب يهوديان پيدا كنند. از آنجا كه در هيچ جاي كتاب عهد عتيق نام عيسي بن مريم (ع) نيامده است، مسيحيان براي نيل به اين مقصود دست به تأويلاتي زده اند تا پيشگوييهاي ديگري را كه در آن كتاب يافت مي شود، به آن حضرت ربط دهند. اين شيوه، در انجيل متي، فراوان است؛ و به همين دليل، گفته مي شود كه انجيل متي، براي ارشاد يهوديان نوشته شده است.
مسيحيان مقدار زيادي از اين پيشگوييها را به مصلوب شدن حضرت عيسي (ع) مربوط مي كنند كه از ديدگاه قرآن كريم اشتباهي بيش نيست (نساء: 157).

3- سرگذشت عيسي (ع)

پيروان اديان الهي به بركت اعتقادات ديني، نسبت به وجود تاريخي فرستادگان خداوند، از اطمينان و آرامش قلبي برخوردارند؛ ولي يكي از دغدغه هاي دانشمندان غير متدين، به وجود تاريخي انبياء (ع) مربوط مي شود. مورخ بزرگ مغرب زمين، ويل دورانت تاريخچه 200 سال تشكيك پيرامون وجود تاريخي حضرت عيسي (ع) را چنين گزارش مي دهد: آيا عيسي وجود داشته است؟ آيا تاريخ زندگي بنيانگذار مسيحيت، حاصل غم و اندوه مردم، و تخيل و اميد آنان، و در واقع، افسانه اي مانند افسانه هاي خدايان مشركان نبوده است؟
از مدتي پيش، يعني در قرن هجدهم، به طور خصوصي درباره احتمال اسطوره بودن عيسي بحث مي كردند. دانشمندي به نام ولني در كتاب ويرانه هاي امپراطوري به سال 1790 همين شك را ابراز مي داشت. هنگامي كه ناپلئون در سال 1808 با يك نويسنده نامدار آلماني به نام ويلند ملاقات كرد، درباره سياست يا جنگ چيزي از او نپرسيد، بلكه سؤ ال كرد آيا وي به تاريخي بودن عيسي معتقد است يا نه ؟ (1)
...

6- عيساي انقلابي

با مطالعه اناجيل به آساني مي توان دريافت كه حضرت عيسي (ع) يك فرد انقلابي بوده و براي پيروز كردن ستمديدگان بر ستمكاران تلاش zwj; مي كرده است . البته نبايد فراموش كرد كه مسيحيان تقريبا از همان آغاز، پيوسته مي گفتند كه هدف وي مسائلي ملكوتي بوده و كشته شدن او براي كفاره شدن گناهان بشر اتفاق افتاده است . اين ديدگاه با اناجيل هماهنگي زيادي ندارد، ولي با نوشته هاي پولس موافق است . اينك نمونه هايي از كارهاي انقلابي و سياسي وي :
1-6- نفوذ در تشكيلات دشمن
2-6- تعميد در خون
3-6- صليب شهادت
4-6- شمشير به جاي سلامت


مردم آسايش طلب تصور نادرستي از مسيحاي موعود داشتند. حضرت عيسي مسيح (ع) به منظور تصحيح انديشه هاي آنان ، هدف رسالت خويش را به روشني اعلام كرد:
گمان مبريد كه آمده ام تا سلامتي بر زمين بگذارم ؛ نيامده ام تا سلامتي بگذارم بلكه شمشير را زيرا كه آمده ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خويش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم و دشمنان شخص اهل خانه او خواهند بود (متي 10:34-36).

5-6- دعوت به دفاع مسلحانه

هنگامي كه تعقيب و دستگيري حضرت مسيح (ع) قطعي و نزديك شد و دانست كه با وي همچون يك مجرم رفتار خواهند كرد، براي دفاع مسلحانه آخرين تلاش خود را كرد، اما پاسخ مساعدي نشيند: پس به ايشان گفت:
((...كسي كه شمشير ندارد جامه خود را فروخته، آن را بخرد؛ زيرا به شما مي گويم كه اين نوشته (يعني پيشگويي ) در من بايد به انجام رسد؛ يعني با گناهكاران محسوب شد؛ زيرا هر چه در خصوص من است انقضا دارد (يعني واقع مي شود).)) گفتند: ((اي خداوند اينك دو شمشير.)) به ايشان گفت: ((كافي است.)) (لوقا 22:36-38).

6-6- تحقير پادشاه
7-6- خدا و قيصر
8-6- ستيز با دين به دنيا فروشان
9-6- نمايش قدرت
10-6- تكميل تورات

...

9- كتاب مقدس


كتاب مقدس مسيحيان دو بخش دارد: عهد جديد و عهد عتيق. علت اين نامگذاري آن است كه مسيحيان معتقدند خدا با انسان دو پيمان بسته است:
يكي پيمان كهن، به وسيله پيامبران پيش از عيسي مسيح. در اين پيمان، مرتبه اي از نجات از طريق وعد و وعيد، قانون و شريعت، به دست مي آيد.
ديگري پيمان نو، توسط خداي متجلي، يعني عيسي مسيح. در پيمان نو، نجات، از طريق محبت حاصل مي شود. به اين معنا كه طبق اعتقاد آنان ، خداي پسر، به شكل انسان، مجسم مي شود، گناهان بشر را برخود مي گيرد و با تحمل رنج صليب، كفاره گناهان مي شود.
تا آنجا كه تاريخ نشان مي دهد، اين عقيده، با وجود دوري آن از عقل و منطق، زيربناي مسيحيت بوده است. در انجيل يوحنا چنين مي خوانيم:
زيرا خداوند، جهان را اين قدر محبت نمود كه پسر يگانه خود را داد، تا هر كه به او ايمان آورد، هلاك نگردد؛ بلكه حيات جاوداني يابد؛ زيرا خدا، پسر خود را در جهان، نفرستاد تا بر جهان داوري كند؛ بلكه تا به وسيله او، جهان، نجات يابد (يوحنا 3:16 - 17).
آن قسمت از كتاب مقدس كه درباره پيمان كهن، سخن مي گويد عهد عتيق، و آن قسمت كه درباره پيمان نو سخن مي گويد عهد جديد ناميده مي شود.
در حقيقت، عهد عتيق، كتاب آسماني يهوديان است كه مسيحيان براي آن احترام قائل شده، آن را در آغاز خود قرار داده اند.

1-9- اناجيل

گروه زيادي از ياران و پيروان حضرت عيسي (ع ) به نوشتن سيره آن حضرت اقدام كردند و نوشته هايي به وجود آوردند كه بعدا انجيل خوانده شد. اندك اندك، چهار انجيل از اين انجيلها، رسميت يافت و اناجيل ديگر، متروك شد.
نويسندگان انجيل اول و انجيل چهارم، از حورايون، و نويسندگان دو انجيل ديگر، از حورايون حواريون معرفي مي شوند.
ميان سه انجيل اول، هماهنگي وجود دارد و به اين دليل، آنها را اناجيل همنوا مي نامند.
اين بخش مشتمل بر 4 انجيل است:
1. انجيل متي (سيره و مواعظ مسيح با اشاره به پيشگوييهاي عهد عتيق)
2. انجيل مرقس (قديمترين و كوتاهترين كتاب سيره و مواعظ مسيح)
3. انجيل لوقا (سيره و مواعظ مسيح با تكيه بر جزئيات)
4. انجيل يوحنا (متأخرترين كتاب سيره و مواعظ مسيح با تأكيد بر مافوق بشر بودن او).


bull; اميدوارم كه خسته نشده باشيد. همانطور كه مي بينيد، مطالعه عقايد ديگران، شيرين است. هنوز وارد اين جرگه نشده ايم؛ فقط خواستم شما را به منابعي براي تحقيق، راهنمايي نمايم. به دنبال متن انجيل و تورات در اينترنت هستم كه در اختيارتان قرار دهم. تا جلسه بعد، تا همينجا را خوب مطالعه كنيد.


پاورقي

اين نوع مكانها - پايگاه و وبلاگهاي اعتقادي - هميشه در معرض پرسش و پاسخها، و شبهات جدي از طرف خوانندگان است. چه بسا از طرف مخالفين، مورد هجوم قرار گرفته و به باد تمسخر و توهين و تهمت. اين چيزي است كه در وبلاگ و انجمنهاي مختلف، ديده ام. احتمالا براي بعضي، تذكرات من، اثري نخواهد داشت؛ اما خدمت دوستان، عرض مي كنم.

اگر قرار باشد بحث و گفتگويي در اين مكان محدود، داشته باشيم، درباره مسائل اعتقادي است. اين را گفتم به خاطر اينكه به آفت سياست زدگي گرفتار نشويم. البته نظام و حكومت جمهوري اسلامي ايران، به لحاظ ساختاري كه دارد، با منافع بعضي، مغاير بوده و با طبع لطيفشان، ناسازگار. از خصائص بحثهاي اعتقادي، سهل و ممتنع بودن آنست. بعضي از مطالب، چنان ساده و بسيط است كه همه فهم است؛ در حالي كه بعضي مفاهيم آن بسيار پيچيده و غامض است، كه براي درك آن، بايد مقدماتي را گذراند، و بي واسطه و به راحتي به دست نمي آيد.
اگر به اين ويژگي، توجه داشته باشيد، به دام افراد زيركي كه فهرست بلندي از شبهات و سوالات را به عنوان دلايل نقص اسلام نشان مي دهند، نمي افتيد.


منتظر نقد و نظرتان هستم
به اميد ديدار
خدانگهدار


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : کل مطالب هنری, تنهایی, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

اتاق غریب بود

تنها یک شمع بود

اتاق خالی دنیای من

فرا تر از هر گونه نیستی و تنهایی بود

رنگ دیوار های بی نظیرش

رنگ سیاهی بود

نور هم اگر بر آن می تابید

تباهی بود

سقف اندوهگینش

که مرا در حسرت فرو ریختنش می نگاشت

آسمان بود

دیوار ,این پرده ی رو به بیکران

گذرگاه باد های هراسان بود

اتاق سرد بود ,تنها یک شمع بود...

صاحب اینخانه ی ویرانه , جز جنازه نبود

همه کس بود , اما هیچ کس نبود

خورشید نبود, ماهی نبود

آنچه بود تنها , باد...باد...باد... بود

یک روشنایی تشنه و بی انتهای امید ,

آفتاب خسته و بی انتها تا افق ,

یک شمع پیر و نیمه جان بود ,

که در این روزگار به نفرین مرده ,

جان آن شمع را هم آخر باد گرفت.


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : کل مطالب هنری, تنهایی, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

دل بر این جاده نشاندم که بیائی از راه...

چشم براه تو ماندم که بیائی از راه...

کوله باری که پراز غربت و تنهائی بود...

تا دم مرگ کشاندم که بیائی از راه...

همه عمر سکوتم به همین فکر گذشت...

چه بگویم به توآندم که بیائی از راه...

عشق تنها غزلی بود که یادم دادی...

نرم وباحوصله خواندم که بیائی از راه...

سالها زود گذشتند ...افسوس...

حالا که امدی و باز .......

میترسم آنقدر زنده نمانم که بیائی از راه...

مائده جونم میمیرم برات


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : تنهایی, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

چرا گرفته دلت؟
نکند تنهایی...
چقدر هم تنها!
به گمانم دچار ان رگ پنهان رنگها هستی
-دچار یعنی عاشق!-
و فکر کن چه تنهاست
اگر ماهی کوچک
دچار آبی بیکران دریا باشد
چه فکر نازک غمناکی!

دچار باید بود...


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : کل مطالب مربوط به عشق, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

من اين را از صميم قلب ميگويم ، که اي خالق که اي محبوب ، اگر روزي

غبار غم به روي ماه او ديدي ، بيا عمر مرا بستان ، که اورا در غم و اندوه ،

و با چشمي زغمها تر، نبينم من


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : تنهایی, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

سالها رفته از آن روز که رفتی اما

یاد تو یک نظر از خاطر من دور نشد

چشم من خواست که بی نور شود دور از تو

کور شد چشم،ولی چشم دلم کور نشد

سالها رفت و تو رفتی و دلت بازنگشت

غم ز من دور نشد،قلب تو رنجورنشد

باغ چشمان من از دیدن تو سبز نشد

دل دریایی تو شور نزد، شور نشد...


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : تمام کردن, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

به چه میخندی تو؟

به مفهوم غم انگیز جدایی به چه چیز؟

به شکست دل من یا که به پیروزی خویش؟

به چه میخندی تو؟

به نگاهم که تو رو باور کرد؟

یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟

به چه میخندی تو؟

به دل ساده من میخندی؟

که دیگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟

خنده دار است بخند!!!!!!!!


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : نفرت, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش

بيای ببينی که همه حلقه زدن دور و برش

الهی که مريض بشه پيغام بده که زود بيا

وقتی که اونجا برسی بسته بشه شه چشمای ترش

الهی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال

هيچی از اون روز نمونه به جز گلهای پرپرش

عمرت الهی کم نشه اما پر از غصه باشه

زجرائی که به من دادی خوب بکشی تا آخرش

الهی که يک روز خوش از تو گلوت پائين نره

رسوای عالمت کنن اون چشمای در به درش

قسم می خوردی با منی قسم می خوردی به خدا

خدا الهی بزنه تو کمرت تو کمرش

من اهلنفرين نبودم چه برسه که تو باشی

بياد الهی خبرت بياد الهی خبرش

يکی- دوتا- سه تا که نيس از خيلی هاش بی خبرم

هر چيز رو که نمی شه گفت پس می کنم مختصرش

هر چی بدی کردی به من الهی اون با تو کنه

ببينی ديگری به جات رفته شده همسفرش

توئی که عاشقم بودی بری سراغ ديگری؟

واسه خدام فکر می کنم مشکله قدری باورش

میخوام بدونم قدر من عاشقته دوستت داره؟

اين که رها کردی منو می ارزه به درد سرش؟

ما چه نکرديم واسه تو کم به آب و آتيش زديم؟

ای بی وفا رفتی کجا سراغ از ما بهترش؟

نامه رو به تو نمی دم می فرستمش واسه خدا

تا ببينه چقدر بده بنده از بد بدترش


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : کل مطالب مذهبی, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

آداب نماز:

بطور كلي مي توان شرايط آداب نماز, را به دو بخش اصلي تقسيم كرد:

1. صفات و ويژگي هاي نمازگزار قبل از ورود به نماز.

2. آداب و شرائطي كه مي بايست يك نماز گزار واقعي آنها را درحال نماز رعايت كند.

الف: در بخش اول از باب نمونه مي توان به اين امور اشاره كرد:

1. تقوي و ترك گناه:

از امور مهمي كه بيش از هر چيز رعايتش براي نمازگزار واقعي ضروري است محافظت بر نفس و اعمال و رفتار خويش است يعني دوري گزيدن از هر آنچه را كه خداوند متعال از انجام آن ناخشنود است و گناه و معصيت الهي بشمار مي رود، چرا كه حقيقت گناه و معصيت چيزي جز آلودگي و نجاست و تيرگي نفس و جان آدمي نيست و براي نمازگزاري كه مدعي است مي خواهد به معراج و ملكوت پرواز كند و هم آوا و هم سخن خداوند و فرشتگان شود.و با اين كدورتها و آلودگي روحي و سنگيني گناه به ملكوت اعلي راه نمي يابد و با قلبي كه شيطان آن را تصرف كرده متوجه خدا نمي شود و با زباني كه در اثر گناه لال شده با حضرت دوست سخن نمي گويد. از اين روي در قرآن بر پرهيز از گناه و معصيت تأكيد شده و مي فرمايد: << بگو اي اهل کتاب! بياييد به يک کلمه (ايمان)که مشترک بين ما و شماست ايمان آوريد و جز خدا را نپرستيم و برخي ديگر را تحت سلطه قرار ندهيم.>> [1] و از صبر و نماز ياري جوئيد و اين كار سنگين و گران است مگر بر خاشعون. در اينجا صبر را به معناي عام از ما خواسته شده هم صبر بر سختي ها و ناگواري ها و هم صبر بر عبادت و هم صبر بر معصيت و پرهيز از شهوت ها و لذتهاي نامشروع كه مبغوض خداوند هستند.

از طرفي در آيات و برخي روايات همين تقوي و پرهيز از معاصي را از يك نمازگزار واقعي، متوقع است و خواستار نتيجه واقعي و عيني نماز است يعني نمازي مي خواهد كه<<تنهي عن الفحشاء و المنكر>>[2] باشد رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:<<هر كس نمازش او را از فحشاء و منكر باز ندارد هيچ بهره اي جز دوري از خدا نبرده است>>[3]

2. انفاق و اعطاء زكات و صدقه به مستمندان:

قرآن مي فرمايد:<<به بندگان مؤمنم بگو: نماز را بپاي دارند و در نهان و آشكار از آنچه روزيشان داده ايم انفاق مي كنند.>>[4] و در جايي ديگر در وصف نمازگزاران مي فرمايد:<<آنها در اموالشان براي تقاضا كنندگان و محرومان حق معلومي را پرداخت مي كنند>>[5] پس معلوم مي شود كه يك نماز گزار واقعي كسي است كه در حالي كه مواظبت بر اعمال و رفتار شخصي خود و عبادات خود دارد از مردم و محرومان جامعه فاصله نگرفته و از كمك و دستگيري افراد نيازمند و ناتوان غافل نيست و همواره با اعطاء صدقات واجب(زكات و خمس) و صدقات مستحبي و هر كمكي كه از دستش برآيد براي نيازمندان كوتاهي نمي ورزد.

3. اطاعت از رسول و خاندانش:

بي شك هر عبادت وكار خيري كه از آدمي سر مي زند اگر رضايت و امضاءِ و تأييد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه ـ عليهم السّلام ـ در آن نباشد و آدمي نتواند عملاً مطيع و پيرو اصيل آن ذوات مقدس در همه ابعاد و رفتار وكردار نباشد آن عبادت اصلاً به سرانجام نمي رسد و هيچ ارزش و بهائي ندارد. از اين رو پايبندي به اصل امامت و ولايت و رهبري ضروري است چرا كه نماز را جهت دار مي كند و آنرا مقبول حق مي گرداند.

قرآن كريم مي فرمايد:<<و اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة و اطيعوا الرسول ...>>[6] نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد و رسول خدا را اطاعت كنيد تا مشمول رحمت او شويد.

4. امر به معروف و نهي از منكر:

يكي ديگر از اموري كه رعايت آن بر نمازگزار واقعي ضروري است، آن است كه علاوه بر مواظبت بر اعمال و رفتار خويش مي بايست نسبت به افعال و كردار خانواده و نزديكان خود و ديگر افراد جامعه خويش غافل و بي تفاوت نباشد و آنها را از منكرات بر حذر دارد و به سوي اعمال شايسته ترغيب سازد لذا مي فرمايد:<<يا بني اقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر>>[7] پسرم نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهي از منكر كن.

در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ شرايط نمازگزار واقعي را اينگونه برمي شمارد:<<خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد: همانا نماز كسي را قبول مي كنم كه:

1. در برابر عظمتم تواضع كند و برايم خاكسار باشد

2. براي رضاي من از شهوات دوري جويد

3. روزهايش را با ذكر من به شب رساند

4. بر بندگانم فخر نفروشد

5. گرسنگان را سير كند

6. برهنگان را بپوشاند

7. بر مصيبت ديدگان رحم كند

8. بي پناهان را پناه دهد.[8]

ب) اما شرايط و آداب نمازگزار واقعي در خود نماز:

قبل از بيان اين صفات بايد دانسته شود كه براي نماز غير از اين صورت ظاهري، حقيقت و باطني است كه داراي آدابي مخصوص به خود است و چنانچه ظاهر آن را آدابي است كه مراعات آنها ضروري است بطوري كه اگر آنها را رعايت نكند موجب بطلان و نقصان نماز صوري است؛(مانند رعايت نكردن آداب و احكام شرعي و فقهي نماز همچون طهارت ظاهري بدن و لباس و مكان از نجاسات ظاهري و صحت وضو و افعال و اذكار نماز) همينطور براي نماز آدابي است به نام آداب قلبيه و باطنيه كه با مراعات ننمودن آنها نماز معنوي باطل و ناقص مي شود.[9] بدين جهت مراعات و محافظت بر تمام آداب ظاهري و باطني نماز امري است ضروري، چرا كه نمازي كه مقبول حق واقع شود همين نماز است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: كسي كه نماز واجب خود را در اول وقت ادا كند و حدود آنها را حفظ نمايد، فرشته آنرا سپيد و پاكيزه به آسمان مي برد و نماز به نمازگزار مي گويد خدا تو را نگاه دارد همان گونه كه مرا نگاه داشتي ... و كسي كه نمازهايش را بي سبب به تأخير بيندازد و حدود آنها را حفظ نكند، فرشته نماز او را سياه و تاريك به آسمان برد در حالي كه نماز با صداي بلند به نمازگزار گويد مرا ضايع كردي خداي تو را ضايع كند آنچنانكه مرا ضايع كردي و خدا تو را رعايت نكند آنچنان كه تو مرا رعايت نكردي>>[10] اما برخي از آداب باطنيه اين سلوك روحاني و معجون الهي كه يك نمازگزار واقعي بايد بر آنها مواظبت كند عبارتند از:

1. خشوع:

يعني خضوع و فروتني كامل در برابر هيبت و عظمت جمال و جلال محبوب. <<قد افلح المؤمنون الذين هم في صلاتهم خاشعون>>[11] همانا رستگار شدند مؤمناني كه در نمازشان خاشع اند.

2. طمأنينه:

به اين معنا كه نمازگزار عبادت و نماز خود را از روي سكونت قلب و اطمينان خاطر بجا آورد زيرا اگر عبادت را با حال اضطراب قلب و تزلزل بجا آورد آن عبادت هيچ اثر و فايده اي بر روح و قلب انسان نمي گذارد.

3. محافظت نماز از تصرف و سرقت شيطان:

قرآن در وصف مؤمنين مي فرمايد: الذين هم علي صَلَواتِهم يحافظون>>[12] مؤمنين كساني هستند كه بر نمازهايشان محافظت و مراقبت دارند و اين محافظت در تمامي حالات و مسائل و مراتب نماز است كه يكي از مهمترين مراتب، حفظ آن از تصرف غاصبانه شيطان است چنانكه مي دانيم شيطان دشمن قسم خورده انسان است<<فبعزتك لاُغوينكم اجمعين>>[13] پس به عزت تو قسم همه آنها را گمراه مي كنم مگر بندگان مخلَص .... . از اين روي همواره در همه جا و همه اوقات اين سارق و ره زن، در كمين مؤمنين و كالاهاي ناب آنان است لذا مي بايست تلاش و مواظبت كامل بر نماز و عبادات داشت.

4. نشاط و بهجت:

مي بايست نمازگزار وقتي و ساعتي را به نماز اختصاص بدهد كه فارغ از همه چيز باشد به گونه اي كه داراي نشاط و شادابي و تازگي باشد و هرگز در زمان خستگي و كسالت و بي حالي نماز و عبادت را بر خود تكليف نكن در قرآن آمده<<در حال مستي به نماز نزديك نشويد>>[14] كه در برخي روايات مستي را به كسالت تفسير كرده اند.[15] امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: هنگامي كه قلوب نشاط و بهجت دارند به آنها امانت بسپاريد و وقتي كه گريزان اند آنها را واگذاريد>>[16]

5. حضور قلب:

يكي از مهمترين آداب قلبيه كه خود مفتاح قفل كمالات و باب الابواب سعادت است حضور قلب است سخن در اين باب بسيار است اما اجمالاً يكي از مراتب حضور قلب اين است كه قلب نمازگزار در وقت عبادت از همه جا و همه چيز غير از جمال حق تعالي فارغ و منصرف شود، باجان و قلب خويش خود را فقط در محضر محبوب ببيند و جز او چيزي را مشاهده نكند رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:<<خدا را عبادت كن چنانچه گويا او را مي بيني و اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند>>[17] در اهميت حضور قلب همين بس كه روايات فراوان داريم كه نمازي و يا مقداري از نماز مقبول حق واقع مي شود كه حضور قلب در آن باشد. از امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت شده كه <<همانا بالا رود از نماز بنده از براي او نصف يا ثلث يا ربع يا خمس نماز پس بالا نمي رود براي او مگر آنچه را اقبال به قلب نموده است به آن و ما مأمور شده ايم به نافله ها و نمازهاي مستحبي تا نقص نمازهاي واجب كامل و تمام شود>>[18]

اخلاقي در عبادات:

به اين معنا كه عبادت و نماز را فقط و فقط براي رضاي او انجام دهد و از هر آنچه كه شائبه غير خدائي دارد عملش را تصفيه و پاك نمايد تا آنجا كه براي ترس از جهنم و يا ثواب و پاداش هم نخواند.[19]


برچسب‌ها :

1 2 3 4 5
نويسنده : عرفان | دسته بندي : کل مطالب مذهبی, | نسخه قابل چاپ

تاريخ ارسال مطلب : 30 مرداد 1391 - 08:35

آثار گوناگون مسجد

آثار فردي

1. بررسي آثار عبادي مسجد :

يكي از اركان اساسي اديان الهي و به ويژه اسلام، عبادت است. عبادت؛ يعني راز و نياز كردن با خداوند و نجوا گفتن با او. جوهر و جان اين نيايش، حضور قلب و توجه به خداست.[1]

براي فراهم شدن عبادتي اين چنين، به شرايط و عوامل فراواني نياز هست كه مكان عبادت، يكي از آن هاست. براي نمونه، نماز در كوچه و خيابان، حتي در صورت درست بودن، نمي تواند با حضور قلب همراه باشد. اسلام با در نظر گرفتن مكاني به نام مسجد و قرار دادن مقرراتي ويژه براي آن، در حقيقت مكان مناسبي را براي نماز و ارتباط بندگان با خداوند پيش بيني كرده است. نام مسجد، گواه درستي اين سخن است. مسجد؛ يعني جاي سجده، كرنش در پيشگاه خداوند و به ديگر سخن؛ يعني جايگاه نماز و تقرب جستن به خداوند بزرگ؛ زيرا سجده، برترين نمونه و شكل عبادت و بندگي است.

جايگاه معبد در اسلام و ديگر اديان الهي:

بشر بر پاية فطرت خود، توحيد و يگانگي خداوند را درك مي كند و ذات پاك حق را از وابستگي به زمان و مكان خاص، منزه مي داند. با اين حال، گويا يك گرايش فطري ديگر نيز او را وادار مي كند تا در مكاني كه انتساب بيشتري با خداوند دارد به عبادت او بپردازد. گويا جايگاهي كه منسوب به خداست، بهتر مي تواند بشر را از امواج دغدغه ها و اضطراب ها دور و به ساحل آرامش نزديك كند.

از همين رو، تاريخ معبد و پرستش گاه، به اندازه عمر انسان قدمت دارد. باستان شناسان از معبدهايي خبر مي دهند كه از آغاز پيدايش انسان وجود داشته اند. قرآن مجيد نيز نام معروف اديان الهي را با نام پرستش گاه هاي آن ها همراه كرده است.[2] پيروان اديان گذشته وظيفه داشتند كه نماز را فقط در پرستش گاه هاي خود به جا آورند و نمازگزاران در خارج از معبد، تنها از روي ناچاري براي آنان روا بوده است.

در اسلام با آن كه بر نمازگزاران در مسجد تأكيد فراوان شده، ولي نماز در خارج از مسجد نيز صحيح است.

اين حكم الهي علاوه بر آن كه كار را براي امت پيامبر آسان كرده است، نكته اي لطيف نيز در خود پنهان دارد كه عالمان الهي آن را چنين بيان كرده اند:

در حقيقت، با آن كه همه زمين با خداوند نسبت يكساني دارد، ولي خداوند به لطف خويش با مسجد، معامله خانه را مي كند؛ يعني آن ها را محل ديدار و مجلس انس و زيارت قرار داده است. اين بدين معناست كه تعيين مجلس ديدار و حضور را به اختيار ما واگذار فرموده و اين از بزرگ ترين بزرگواري هاست.[3]

با آن كه همة گسترة خاك براي امت پيامبر همچون، مسجد است، ولي مسجد به معناي اصطلاحي آن، جايگاه و محفلي ويژه براي عبادت خالصانه به شمار مي رود. از همين رو، جنبه هاي عبادي مسجد، از ديگر جنبه هاي آن برجسته تر و پر فروغ تر مي نمايد.

قرآن و جنبه هاي عبادي مسجد :

در قرآن، هر جا سخن از مسجد به ميان آمده، جنبه هاي عبادي آن به عنوان نقش اوليه و بنيادين اين جايگاه مقدس، مورد تأكيد قرار گرفته است. خداوند بزرگ مي فرمايد:

و مساجد ويژه خداست. پس هيچ كس را با خدا مخوانيد. (جن: 18)

و در آيه ديگر مي فرمايد:

پروردگارم بر دادگري فرمان داده است و اينكه در هر مسجدي روي خود را مستقيم (به سوي قبله) كنيد و در حالي كه دين خود را براي او خالص گردانيده ايد وي را بخوانيد. همان گونه كه شما را پديد آورد و به سوي او باز مي گرديد. (اعراف: 29)

اين آيه به روشني مي فهماند كه مسجد، كانون پرستش خالصانه است. خداوند بزرگ در جايي ديگر، مسجد را جايگاهي معرفي مي كند كه در آن نام خداوند فراوان برده مي شود.

و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا؛ و مساجدي كه نام خدا در آن ها بسيار برده مي شود. (حج: 40)

با توجه به آيه هاي 36 و 37 سوره نور نيز مسجد، پايگاه تجمع مرداني است كه صبح و شام در آن جا به تسبيح و عبادت مشغولند و هيچ تجارت و معامله اي آنان را از ياد خداوند باز نمي دارد.

پس مسجد نخست، كانون عبادت و نماز و راز و نياز مؤمنان با خداست. از همين رو، قرآن كريم كساني كه مردم را از ياد كردن خدا در مسجد باز مي دارند، از ستم پيشه ترين انسان ها به شمار مي رود.[4]

جنبه هاي عبادي مسجد در گفتار معصومان _ عليهم السلام _:

پيشوايان معصوم نيز به پيروي از قرآن، بر جنبه هاي عبادي مسجد بسيار تاكيد كرده اند. نيم نگاهي به آداب و احكام مسجد، اين نكته را روشن مي كند. بيشتر اين احكام نشان مي دهد كه اسلام در پي آن است كه مسجد جايگاهي مناسب براي ياد كردن پروردگار باشد و مؤمنان بتوانند در آن جا با حضور قلب، خدا را پرستش كنند. به اين منظور، در احكام اسلامي، انجام دادن هر كاري كه ممكن است مسجد را از ايفاي چنين نقشي باز دارد، نامطلوب شمرده شده است.

آراستن مسجد با طلا، نقاشي كردن مسجد، خريد و فروش، قضاوت كردن و اجراي حدود در مسجد، ورود ديوانگان و خردسالان به مسجد، هم چنين انجام كارهايي چون بلند كردن صدا و بيان سخنان بيهوده و اعلام اشياي گم شده و كارهايي از اين دست در مسجد، هر كدام مي تواند انسان را از توجه به نماز و عبادت باز دارد.

تاكيد بر حضور در مسجد، با حالت طهارت و پاكيزگي، ترغيب نمازگزاران نسبت به آراستن خود و استفاده از عطر و بوي خوش و زدودن بوي بد از دهان و بدن به هنگام حضور در مسجد نيز به همين سبب است. گاه ديده مي شود كه بوي ناخوشايند بدن كسي در مسجد، فضا را براي جمعي از نمازگزاران غير قابل تحمل مي كند و آنان را از عبادت باز مي دارد. سخن گفتن درباره امور دنيوي نيز با محيطي كه براي عبادت و ياد خداوند بنا شده، تناسبي ندارد و زمينه را براي تشويش انديشه هاي نمازگزاران فراهم مي كند.

بر اين اساس، انجام دادن دو دسته از كارها در مسجد روا نيست: دسته اول اموري است كه انجام آن در مسجد، با شأن و منزلت خانه خدا سازگاري ندارد. دسته دوم كارهايي است كه به جنبه عبادي مسجد آسيب مي رساند. بر اين مسئله بسيار تاكيد كرده اند و در اين باره چنين گفته اند:

اگر مسجد را براي روضه خواني چادر بزنند و فرش كنند و سياهي بكوبند و اسباب چاي در آن ببرند، در صورتي كه اين كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود، اشكال ندارد.[5]

امور فرهنگي و آموزشي در مسجد، فعاليت هاي اجتماعي _ سياسي و بخشي از امور نظامي كه انجام آن در مسجد رواست، با آن كه هر يك فضيلت ويژه اي دارد، ولي نبايد به جنبه عبادي مسجد و پرستش گاه بودن آن خدشه وارد كند و نمازگزاران را از نماز خواندن در مسجد باز دارد.

جالب است بدانيم فقيهاني همچون امام خميني (ره) كه همواره بر جنبه هاي اجتماعي _ سياسي و انقلابي مسجد تاكيد مي كنند، انجام هر عملي را كه مانع عبادت مؤمنان در مسجد باشد، روا نمي دانند. در فتواهاي گوناگوني از امام خميني بر لزوم پرهيز از عمليات ورزشي و حتي آموزش نظامي در مسجد، با همه اهميتي كه دارد، تاكيد شده است.[6]

2. بررسي آثار تربيتي مسجد :

يكي ديگر از آثار فردي مسجد، آثار تربيتي آن است. مسجد علاوه بر آثار عبادي با گستره فعاليت ها و مفاهيم حاشيه اي، در امور تربيتي نيز نقش مهمي ايفا مي كند. آثار تربيتي مسجد را در سه بخش بررسي مي كنيم:

تربيت ديني :

تربيت، در لغت به معناي رشد و پاكيزه كردن است. در اصطلاح، تربيت عبارت است از تبديل كردن قوه ها به فعليت و استخراج نيروها و استعدادهاي دروني انسان كه سبب شكوفايي و پرورده ساختن است.[7]

تربيت ديني، تربيت بر اساس آموزه هاي ديني است كه به دين داري پايان مي پذيرد و شكوفايي ديني را دربر دارد.

<<هدف از تربيت ديني، ايجاد تقويت و پرورش روح تقوا و هدايت پذيري است؛ زيرا نجات، در گرو ايمان و تقواي مستمر و رسيدن به مقام رضا مي باشد>>.[8]

در دنيايي كه هدف و فلسفه زندگي، گم شده و پذيرش حيات پوچ و بيهوده، زمينه ساز پي آمدهاي نامطلوبي است كه به صورت هاي گوناگون در زمينه هاي فردي و اجتماعي بروز مي كند، تنها دين و تربيت ديني است كه عامل هدايت انسان در مسير زندگي مي شود.

در اين ميان مسجد با احياي تربيت ديني، انسان را به خويشتن باز مي گرداند و با زدودن غبارهاي خود فراموشي از فطرت، انسان را به سوي هويت ديني راهنمايي مي كند. مسجد از راه هاي گوناگون بر تربيت ديني اثر مي گذارد.

ايجاد شناخت:

تربيت، بدون ايجاد شناخت و آگاهي امكان پذير نيست. بنابراين، تربيت ديني به اطلاع رساني و انتقال مفاهيم نياز دارد تا در سايه آن وظيفه هاي ديني شكل يابد. برگزاري جلسه هاي سخنراني ديني در مسجدها، مناسبت هاي گوناگون و بيان احكام، تلاش ارزشمندي در اين مسير است. در اين سخنراني ها شناخت و آگاهي ديني افراد افزايش مي يابد و با تبيين جامعيت ديني و ارزش هاي اسلامي، يكي از مهم ترين جنبه هاي تربيت ديني شكل مي گيرد و در نهايت، ارزش ها و آرمان هاي ديني تقويت مي شود.

تربيت عملي :

تربيت تنها به ايجاد و انتقال آگاهي ها مربوط نيست، بلكه تربيت عملي نيز بسيار مؤثر است. برگزاري نماز جماعت، جلسه هاي دعا و نيايش، اعتكاف و مراسم هاي ديني در مناسبت هاي مذهبي از اين قبيل است.

تربيت الگويي :

تربيت الگويي، يكي ازبهترين شيوه هاي تربيتي است. مسجد در اين مورد نيز مؤثر است. امام جماعت و افراد نمازگزار در مسجد، مسلمانان برتري هستند كه بيشتر از ديگران به احكام ديني پاي بندند.


برچسب‌ها :