- موضوعات
- آرشيو مطالب
- لينکدوني
- لينک دوستان
| در کدام گروه سنی قرار دارید ؟ (برای بهبود مطالب وبلاگ) |
| جنسیت شما چیست ؟ ( برای تطبیق مطالب وبلاگ با شما ) |
| میزان رضایت شما ( از 20) چه قدر است ؟ |
- Untitled - ( 13 اسفند 1393 )
- قالب وبلاگ - ( 31 اردیبهشت 1393 )
- نرم افزار پرداخت قبوض - ( 16 آبان 1392 )
- دانلود آهنگ حساس از مسعود مرادی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ به جرم جدایی از پویا بیاتی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ فراموشی از ماهان بهرام خان - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ احتمالا از امیر شهریار - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ اولین انتخاب از مجید اخشابی - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ قانون احساس از مجید خراطها - ( 29 شهریور 1392 )
- دانلود آهنگ جدید مهدی مقدم با همراهی فرشاد شکوری به نام درد و دل - ( 29 شهریور 1392 )
- قدم زدن خونسردانه زن لخت مادرزاد در اصفهان - ( 22 بهمن 1391 )
- کتاب آموزش کامل پوزیشنهای جنسی به زبان فارسی | پست جنجالی !! - ( 9 بهمن 1391 )
- مطلب توسط مدیریت فیلتر شده !!! - ( 20 فروردین 1392 )
- دانلود آهنگ زیبای نانسی عجرم و کنعان برای جام جهانی 2010 - ( 11 بهمن 1391 )
- 60 فیلم خنده دار و زیبا و فیلم روز و رو پرده سیتما - ( 14 بهمن 1391 )
- بیوگرافی نازی عزیزی - ( 19 آبان 1391 )
- وقتی تصاویر مبتذل بازیگر سینما فضای مجازی را آلوده میکند + تصاویر - ( 9 بهمن 1391 )
- تصویر خودکشی درد ناک یکی از هموطنان مان - ( 3 اسفند 1391 )
- دختران ایرانی و حجاب/عکس+آسیب شناسی - ( 9 بهمن 1391 )
- انت ایه - نانسی عجرم - ( 11 بهمن 1391 )
بازدید دیروز : 180
بازدید کل : 457600
تعداد مطالب : 673
تعداد نظرات : 29
کاربران عضو شده : 6
ما در هیات پروانه ی هستی، با همه ی توانا یی ها و تمدن ها مان شاخکی بیش نیستیم !
برای زمین هفتاد کیلو گوشت با هفتاد کیلو سنگ تفاوتی ندارد .
یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست
اگر رد پای دزد ارامش و سعادت را دنبال کنیم
سرانجام به خودمان خواهیم رسید
که در انتهای هر مفهومی نشسته ایم
و همه ی چیز ها ی تلنبار مربوط و نا مربوط را زیر و رو می کنیم ...
بر جریان باد ایستادن و اگاها نه جبر مطلق را پذیرا شدن رسالت راستین ماست !
در این گوی سر به هوا هیچ چیز مال هیچ کس نیست
و هیچ تکیه گاهی نمی تواند پناه گاهی گردد
می ماند ناب ترین و عمیق ترین حس زندگی
یعنی دوست داشتن و دوست داشته شدن
که شاید باعث فراموشی رنج عظیم بودن گردد ...
برچسبها :
مدیریت کلاس درس یکی از بزرگترین ترس های معلمین تازه کار است. اما مدیریت کلاس مهارتی است که نه تنها اکتسابی و یادگرفتنی است بلکه باید هر روز تمرین شود. در زیر 10 نکته درمورد مدیریت موفق کلاس درس عنوان می کنیم. این نکات می تواند به شما برای برقراری نظم در کلاس کمک زیادی کند.
1. گذشت زمان همه چیز را راحت تر می کند.
خیلی از معلم ها مرتکب این اشتباه می شوند که سال تحصیلی را با نظم و مدیریت ضعیف آغاز می کنند. دانش آموزان خیلی سریع موقعیت در هر کلاس را ارزیابی می کنند و می فهمند که در هر کلاس تا چه حد می توانند پیش بروند. وقتی اول کار اجازه بدهید که در کارتان اخلال ایجاد کنند دیگر به کار بردن تکنیک های مدیریتی دشوار خواهد شد. اما با جلو رفتن سال تحصیلی همه چیز آسانتر می گردد. فقط این جمله یادتان باشد که، "تا رسیدن عید لبخند نزنید."
2. عدالت رمز کار است.
دانش آموزان خیلی خوب می فهمند که چه چیز عادلانه است و چه چیز نیست. اگر دوست دارید شاگردانتان به شما احترام بگذارند باید با آنها با عدالت و انصاف رفتار کنید. اگر با همه شاگردان با مساوات رفتار نکنید، شاگردانتان دیگر از شما دستور نخواهند گرفت. پس اگر بهترین شاگرد کلاستان هم کار اشتباهی انجام داد حتماً تنبیهش کنید.
3. تا حد امکان با اخلال ها یا ایجاد کمترین وقفه در کلاس برخورد کنید.
وقتی در کلاس اخلال ایجاد می شود خیلی مهم است که با ایجاد کوچکترین وقفه در روند کلاس، فوری با آنها برخورد کنید. اگر شاگردان با هم حرف می زنند و شما مشغول درس دادن هستید از یکی از آنها یک سوال کنید تا حواس همه بچه ها جمع شود. اگر برای برخورد با این اخلال ها روند کلاس را متوقف کنید دقیقاً شاگردانی که این اخلال را ایجاد می کنند را به آرزویشان رسانده اید: یعنی گذشتن وقت کلاس به بطالت.
4. در حضور شاگردان از مواجهه دوری کنید.
وقتی مواجهه ای در کلاس ایجاد می شود همیشه یک برنده و یک بازنده وجود دارد. شما بعنوان معلم باید نظم کلاس را حفظ کنید. اما خیلی بهتر است که به طور خصوصی اینکار را انجام دهید تا اینکه آبروی شاگردی را در حضور دوستانش ببرید. اصلاً کار درستی نیست که از مسائل انظباطی در حضور بچه ها نمونه ای بسازید برای درس عبرت. بااینکه با این روش ممکن است بچه ها درس عبرت بگیرند اما تا آخر سال حتی دیگر یک کلمه هم نخواهید توانست به آن شاگرد آموزش دهید.
5. اخلال ها را با کمی شوخ طبعی متوقف کنید.
گاهی اوقات بهترین چیز این است که همه سر کلاس حسابی بخندند تا همه چیز به روال سابق برگردد. اما خیلی وقت ها معلم ها شوخ طبعی را با ریشخند اشتباه می گیرند. بااینکه شوخ طبعی می تواند خیلی زود موقعیت را مرتب کند اما ریشخند رابطه شما با شاگردانتان را خراب می کند. خوب قضاوت کنید اما متوجه باشید که چیزی که برای یکنفر خنده دارد است ممکن است برای دیگری آزار دهنده باشد.
6. انتظارتان از کلاس بالا باشد.
انتظارتان از شاگردان ادب باشد نه اخلال. این مسئله را با طریقه حرف زدنتان در کلاس به آنها نشان دهید. در همان ابتدای کلاس انتظاراتتان را به بچه ها بگویید مثلاً بگویید، "طی این جلسه گروهی انتظارم این است که موقع حرف زدن اول دستتان را بالا برده و اجازه بگیرید، به همدیگر احترام بگذارید و به حرفهایی که دوستانتان می زنند هم خوب گوش کنید."
7. برنامه بیشتر داشته باشید.
وقت آزاد چیزی است که همه معلم ها باید از آن خودداری کنند. وقتی به بچه ها وقت اضافی بدهید که با هم حرف بزنند، سابقه آموزشی خود را زیر سوال می برید. برای خودداری از بروز این مسئله برنامه بیشتر بریزید. وقتی کار زیادی برای انجام دادن داشته باشید، آموزش ها تمام نخواهد شد و وقت اضافی هم پیش خواهد آمد.
8. ثابت قدم باشید.
یکی از بدترین چیزهایی که بعنوان یک معلم می توانید انجام دهید این است که در اجرای قوانینتان ثبات قدم نداشته باشید. اگر روزی بدرفتاری ها را نادیده بگیرید و دفعه بعدی به خاطر یک تخلف کوچک یک نفر را تنبیه کنید، احترامتان را بین شاگردان از دست می دهید. شاگردان شما این حق را دارند که توقع داشته باشند هر روز رفتار یکسانی داشته باشید. دمدمی مزاج بودن رفتار خوبی برای یک معلم نیست. وقتی احترامتان را پیش شاگردانتان از دست بدهید، توجه و میل آنها به یادگیری را هم از دست میدهید.
9. قوانینتان را توضیح دهید.
تعداد قوانینتان نباید اینقدر زیاد باشد که از عهده اجرا کردن آنها برنیایید. همچنین باید این قوانین را خوب توضیح دهید. دانش آموزان باید بفهمند که چه چیز قابل قبول و چه چیز غیرقابل قبول است. همچنین نتیجه شکستن قوانین نیز باید برای شاگردان مشخص باشد.
10. هر روز را تازه و نو شروع کنید.
در شروع هر روز باید انتظار داشته باشید که شاگردانتان مودب باشند. نباید تصور کنید که چون فلان شاگرد هر روز هفته در کلاستان اخلال ایجاد کرده، امروز هم اینکار را می کند. با اینکار آن شاگرد را به ایجاد اخلال دوباره تشویق نمی کنید.
منبع : سایت مردمان ( پورتال جوانان ایرانی )
برچسبها :
1. The Design School. This school sees strategy formation as a process of conception.
* Approach: Clear and unique strategies are formulated in a deliberate process. In this process, the internal situation of the organization is matched to the external situation of the environment.
* Basis: Architecture as a metaphor.
* In short: Fit! "Establish fit!"
* Contributions: Order. Reduced ambiguity. Simplicity. Useful in relatively stable environments. It supports strong, visionary leadership
* Limitations: Simplification may distort reality. Strategy has many variables and is inherently complex. Bypassing learning. Inflexible. Weak in fast changing environment. There is the risk of resistance (not-invented-here behavior).
2. The Planning School. This school sees strategy formation as a formal process.
* Approach: A rigorous set of steps are taken, from the analysis of the situation to the execution of the strategy.
* Basis: Urban planning, system theory, cybernetics.
* In short: Formalize! "Strategy should be like a machine."
* Contributions: Gives clear direction. Enables firm resource allocation. Analysts can pre-screen the facts and they can judge the crafted strategies. Control.
* Limitations: Strategy can become too static. The risk exists of Groupthink. Predicting is difficult. Top managers must create the strategy from an ivory tower. Strategy is partly an art.
3. The Positioning School. This school sees strategy formation as an analytical process.
* Approach: It places the business within the context its industry, and looks at how the organization can improve its strategic positioning within that industry.
* Basis: Industrial organization (economics) and military strategy.
* In short: Analyze! "Nothing but the facts, madam."
* Contributions: This school made Strategic Management into a science, enabling future progress. Provides content in a systematic way to the existing way of looking at strategy. Focus on hard (economic) facts. Particularly useful in early stages of strategy development, when data is analyzed.
* Limitations: See Planning School. Neglects power, politics, culture, social elements. Is biased towards large firms. Number-oriented.
4. The Entrepreneurial School. This school sees strategy formation as a visionary process.
* Approach: The visionary process takes place within the mind of the charismatic founder or leader of an organization. The school stresses the most innate of mental states and processes - intuition, judgment, wisdom, experience, and insight.
* Basis: Economics.
* In short: Envision! "The CEO is the architect of the Strategy."
* Contributions: A sound vision and a visionary CEO can help organizations to sail cohesively through muddy waters. Especially in early or very difficult years for the organization. Deliberate in the broad lines. Flexible and emergent in the details.
* Limitations: Sailing a predefined course can blind someone for potential unexpected dangers or developments. How can you find the right leader, with all of the many needed qualities? Entrepreneurial, visionary leaders have a tendency to go too far. Being CEO is an extremely demanding job in this perspective.
برچسبها :
حدود سه سال است که تعبیر'جریان انحرافی' وارد واژگان سیاسی کشور ما شده است.
این تعبیر، جریانی را معرفی می کند که مختصات زیر را دارد:
1- تاکید بر ناسیونالیسم ایرانی/ علاقمندی به مظاهر تمدن ایرانی از جمله کوروش و فردوسی نماد چنین گرایشی است
2- گرایش به برخی اعتقادات خرافی در باره حضرت حجت(عج)/ در سالهای اخیر، داستان معروف اقتدا به امام جماعتی که بر سجاده حضور ندارد و یا قصه بشقاب اضافی که مشهور است برای امام زمان بر سرسفره گذاشته می شود مکررا بیان شده است.
3- گرایش به علوم غریبه از جمله احضار و تماس با ارواح / حکایت ارتباط با مرتاضان هندی و رفتارهای غیرمتعارف منتسب به آقای اسفندیار رحیم مشایی ، ناظر به چنین رویکردهایی است
در اینجا سخن بر سر این نیست که اتهامات وارده به جریان مشایی ( که در ادبیات سیاسی ما به جریان انحرافی مشهور شده) درست است یا نه. بلکه سخن بر سر این است که آیا همه مخالفان این جریان ، دیدگاه و پایگاه مشترک دارند؟ (پایگاه خبری تحلیلی اعتدال)
برچسبها :
اتاق غریب بود
تنها یک شمع بود
اتاق خالی دنیای من
فرا تر از هر گونه نیستی و تنهایی بود
رنگ دیوار های بی نظیرش
رنگ سیاهی بود
نور هم اگر بر آن می تابید
تباهی بود
سقف اندوهگینش
که مرا در حسرت فرو ریختنش می نگاشت
آسمان بود
دیوار ,این پرده ی رو به بیکران
گذرگاه باد های هراسان بود
اتاق سرد بود ,تنها یک شمع بود...
صاحب اینخانه ی ویرانه , جز جنازه نبود
همه کس بود , اما هیچ کس نبود
خورشید نبود, ماهی نبود
آنچه بود تنها , باد...باد...باد... بود
یک روشنایی تشنه و بی انتهای امید ,
آفتاب خسته و بی انتها تا افق ,
یک شمع پیر و نیمه جان بود ,
که در این روزگار به نفرین مرده ,
جان آن شمع را هم آخر باد گرفت.
برچسبها :
سلام
لازمه شناخت، داشتن ابزار مناسب است؛ و ابزار ما در اينجا، منابع و مراجع معتبر و در دسترس، مانند كتب و پايگاه ها، مي باشد. به همين منظور، به دنبال پايگاه هاي مناسبي بودم كه به شما معرفي كنم تا براي ادامه تحقيق، به آنها رجوع كنيد. سعي كردم بعضي از كتب مهم را در همين اينترنت بيابم كه براي شما قابل دانلود يا مطالعه باشد.
به عنوان اولين و مهمترين مرجع، براي مطالعه اسلام، بهتر است از قرآن شروع كنيم. براي مطالعه متن و ترجمه قرآن، از اين دو آدرس مي توانيد استفاده نماييد.
bull; پايگاه آل البيت: در اين پايگاه، مي توانيد متن قرآن را به صورت صوتي، نوشته، عكس، و pdf - كه قابل دانلود است - ملاحظه كنيد.
bull; پايگاه انديشه قم: متن و ترجمه قرآن.
bull; در اين مدت، به دنبال مرجعي در اينترنت بودم كه درباره حضرت مسيح عليه السلام - مخصوصا همين بحث خودمان - باشد. خوشبختانه با دو مقاله (حقيقت عيسي عليه السلام - از نيرنگهاي داعيين مسيحيت باخبر باشيد) آشنا شدم؛ اما متاسفانه متوجه شدم كه اين پايگاه، متعلق به اهل تسنن و به زبان دري است. براي استدلال، از قرآن و انجيل، استفاده كرده بود. نمي توانم آدرسش را اينجا بگذارم؛ بايد دقيقتر مطالعه كنم؛ اگر كاملا مناسب بود، متن مقالات را اينجا مي آورم. به طور مختصر مي توانم عرض كنم كه از انجيل، مواردي را آورده بود كه خود حضرت، به بندگي خود، اذعان و اعتراف كرده اند.
كتابي را هم با عنوان احمد(ص)، موعود انجيل، معرفي مي كنم. متن اين كتاب را مي توانيد در كتابخانه اينترنتي تبيان بيابيد.
بخشي از مقدمه كتاب احمد(ص)، موعود انجيل:
نبوت و رسالت جاوداني، سند و دليل جاوداني لازم دارد؛ سندي كه در هر عصر و زماني، در هر محل و مكاني، گواه روشني بر درستي گفتار آورنده آن باشد.
يكي از علل اين كه خداوند، دعوت پيامبر اكرم را با چنين معجزه و گواهي همراه ساخت، اين بود كه نبوت او، به يك زمان و برهه اي اختصاص نداشت؛ و لذا برهان نبوت و گواه پيوند او با جهان وحي، مرزهاي زمان و مكان را درهم مي نوردد و در تمام اعصار به سان خورشيد مي درخشد، و تاريكيهاي كفر و شرك را درهم مي كوبد، و حجت را بر آگاهان و بي غرضان تمام مي كند.
امروز بر اثر عدم بلوغ فكري امتهاي پيشين، از پيامبران گذشته، آثار و نشانه هايي كه گواه بر وجود و ادعاي آنان باشد در دست نيست؛ تا چه رسد برهان نبوت و نشانه هاي رسالت آنان.
به دليل همين خلأ، گروه عظيمي در غرب كه براي خود فكر و انديشه اي دارند و از شرق - كه زادگاه مسيح و مسيحيت است - كاملاً دورند، اصل وجود مسيح و مريم را جزو افسانه ها پنداشته و تصور مي كنند كه وجود مسيح به سان داستان ليلي و مجنون، يا فرهاد و شيرين از اساطير تاريخي است.
مقصر اصلي در اين مورد، امتهاي پيشين هستند كه نخواستند آثار پيشوايان خويش را دست نخورده حفظ و حراست كنند. در حالي كه جريان، درباره پيامبر اسلام، درست، نقطه مقابل اين حركت منفي است. نه تنها كتاب و نامه ها و آثار وي و ياران او باقي است؛ بلكه قبور نياكان و بستگان و مَسكن خود و همسران و فرزندان پيامبر، به صورت روشن وجود دارد، و اگر انديشه هاي وهابيگري بر آثار خاندان رسالت، چوب حراج نزنَد، هر يك از اين آثار، سند وجود پيامبر اسلام و شيوه ادعا و دلايل حقانيت اوست.
نگارنده، براي آشنا ساختن جوانان با كتاب و معجزه جاويدان آن حضرت، كوشش ناقصي در تفسير سوره (صف) انجام داده كه اكنون در اختيار خوانندگان و علاقمندان قرآن قرار مي گيرد.
bull; پايگاه ديگري را به شما معرفي مي كنم كه بخشي از آن، به نام اسلام و اديان، بسيار به كار ما مي آيد. علاقه من از اول، به مقايسه اديان بوده و رشته تحقيق من، ملل و نحل؛ يعني اقوام و مذاهب. بحث شيرين و مفيدي است. در اين بخش، از كتب و نوشته هاي مختلف استفاده شده است. يكي از كتابهاي استفاده شده، آشنايي با اديان بزرگ (نوشته حسين توفيقي)است. در اين كتاب، مي توانيد با بعضي از اديان آشنا شويد؛ هم از نظر اسلام، و هم از نظر خودشان؛ البته از منابع خودشان. مانند يهوديت و مسيحيت.
بخشي از كتاب آشنايي با اديان بزرگ، در معرفي يهوديت:
1- عبرانيانيهوديان مانند اعراب و آشوريان، از نژاد سامي هستند. زبان، ادبيات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات اين اقوام چنان به يكديگر نزديك است كه دانشمندان معتقد شده اند اصل آنها به يك جا مي رسد. مثلا اگر به بررسي ادبيات عرب مشغول باشيم، با مطالعه و تحقيق در زبانهي عبري، سرياني و حبشي در كار خود موفقيت بيشتري كسب خواهيم كرد.
از سابقه تاريخي قوم عبراني اطلاع دقيقي در دست نيست. برخي دانشمندان معتقدند كه نام <<عبراني>> را كه كنعانيان پس از ورود حضرت ابراهيم (ع ) به سرزمين كنعان به او داده اند و وي را عبراني خوانده اند كه بعدها جزو القاب او شد و لقب مذكور در خاندان وي باقي ماند؛ زيرا عبراني از ماده <<ع ب ر>>، به معنا گذر كردن از نهر مي آيد؛ به اعتبار اين كه حضرت ابراهيم (ع ) از رود فرات عبور كرد و وارد كنعان شد.
2- حضرت ابراهيم (ع )
عظمت حضرت ابراهيم خليل (ع ) به حدي است كه وي همواره موجب نزاع يهودي و مسيحيت و اسلام بوده است و هر يك، آن حضرت را از خود مي داند. از اين رو، خداي متعال فرموده است: <<ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين>> (آل عمران: 67). وي، حتي ميان مشركان، مكاني بلند داشت و آثار وي در مكه مكرمه، مورد زيارت و تقديس آنان قرار مي گرفت.
...
4- اسرائيل
حضرت يعقوب (ع) دوازده پسر داشت و به اسرائيل ملقب بود. اهل كتاب اين اسم مركب را چنين معنا مي كنند: كسي كه بر خدا مظفر شد؛ ولي اصل معناي آن در عبري چنين است: كسي كه بر قهرمان پيروز شد. به گفته تورات، كشتي گرفتن حضرت يعقوب (ع ) با خدا، كه به پيروزي او بر خدا انجاميد، علت ملقب شدن وي به اسرائيل است (پيدايش 32: 24-32). اهل كتاب از زمانهاي قديم گفته اند كه مقصود از خدا در اين داستان، يكي از فرشتگان خداست (رك .: هوشع 12:3-4).
بخشي از كتاب آشنايي با اديان بزرگ، در معرفي مسيحيت:
1- عصر ظهور عيسي (ع)
حضرت عيسي مسيح (ع ) در نقطه اي ازجهان متولد شد كه به تازگي زير سلطه روميان درآمده بود و فلسطين، يكي از آخرين سرزمينهايي بود كه به دست روميان تسخير شد. در آن عصر، يهوديان به شكل نامطلوبي زير يوغ بيگانگان قرار داشتند و فشار دولت روم، غير قابل تحمل بود. نهضتهاي بي فرجامي در گوشه و كنار فلسطين برخاست؛ ولي بي رحمانه شكست خورد؛ ولي بعدا شاگردان و پيروان او، با عزمي استوار به نشر آيين وي پرداختند. اين آيين، بازماندگان نهضتهاي پيشين را به خود جلب كرد.
2- پيشگويي ظهور عيسي (ع)
در جهان، چند مجموعه ديني يافت مي شود؛ مثلا اديان ابراهيمي يك مجموعه، و اديان هند و چين مجموعه ديگري را تشكيل مي دهند. هر ديني كه متأخر است، ادعا مي كند كه ظهور آن، در اديان قبلي مجموعه خودش، پيشگويي شده است. از اين رو، مسيحيان از گذشته هاي دور، در تلاش بوده اند پيشگويي ظهور حضرت عيسي (ع) را در عهد عتيق يعني كتاب يهوديان پيدا كنند. از آنجا كه در هيچ جاي كتاب عهد عتيق نام عيسي بن مريم (ع) نيامده است، مسيحيان براي نيل به اين مقصود دست به تأويلاتي زده اند تا پيشگوييهاي ديگري را كه در آن كتاب يافت مي شود، به آن حضرت ربط دهند. اين شيوه، در انجيل متي، فراوان است؛ و به همين دليل، گفته مي شود كه انجيل متي، براي ارشاد يهوديان نوشته شده است.
مسيحيان مقدار زيادي از اين پيشگوييها را به مصلوب شدن حضرت عيسي (ع) مربوط مي كنند كه از ديدگاه قرآن كريم اشتباهي بيش نيست (نساء: 157).
3- سرگذشت عيسي (ع)
پيروان اديان الهي به بركت اعتقادات ديني، نسبت به وجود تاريخي فرستادگان خداوند، از اطمينان و آرامش قلبي برخوردارند؛ ولي يكي از دغدغه هاي دانشمندان غير متدين، به وجود تاريخي انبياء (ع) مربوط مي شود. مورخ بزرگ مغرب زمين، ويل دورانت تاريخچه 200 سال تشكيك پيرامون وجود تاريخي حضرت عيسي (ع) را چنين گزارش مي دهد: آيا عيسي وجود داشته است؟ آيا تاريخ زندگي بنيانگذار مسيحيت، حاصل غم و اندوه مردم، و تخيل و اميد آنان، و در واقع، افسانه اي مانند افسانه هاي خدايان مشركان نبوده است؟
از مدتي پيش، يعني در قرن هجدهم، به طور خصوصي درباره احتمال اسطوره بودن عيسي بحث مي كردند. دانشمندي به نام ولني در كتاب ويرانه هاي امپراطوري به سال 1790 همين شك را ابراز مي داشت. هنگامي كه ناپلئون در سال 1808 با يك نويسنده نامدار آلماني به نام ويلند ملاقات كرد، درباره سياست يا جنگ چيزي از او نپرسيد، بلكه سؤ ال كرد آيا وي به تاريخي بودن عيسي معتقد است يا نه ؟ (1)
...
6- عيساي انقلابي
با مطالعه اناجيل به آساني مي توان دريافت كه حضرت عيسي (ع) يك فرد انقلابي بوده و براي پيروز كردن ستمديدگان بر ستمكاران تلاش zwj; مي كرده است . البته نبايد فراموش كرد كه مسيحيان تقريبا از همان آغاز، پيوسته مي گفتند كه هدف وي مسائلي ملكوتي بوده و كشته شدن او براي كفاره شدن گناهان بشر اتفاق افتاده است . اين ديدگاه با اناجيل هماهنگي زيادي ندارد، ولي با نوشته هاي پولس موافق است . اينك نمونه هايي از كارهاي انقلابي و سياسي وي :
1-6- نفوذ در تشكيلات دشمن
2-6- تعميد در خون
3-6- صليب شهادت
4-6- شمشير به جاي سلامت
مردم آسايش طلب تصور نادرستي از مسيحاي موعود داشتند. حضرت عيسي مسيح (ع) به منظور تصحيح انديشه هاي آنان ، هدف رسالت خويش را به روشني اعلام كرد:
گمان مبريد كه آمده ام تا سلامتي بر زمين بگذارم ؛ نيامده ام تا سلامتي بگذارم بلكه شمشير را زيرا كه آمده ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خويش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم و دشمنان شخص اهل خانه او خواهند بود (متي 10:34-36).
5-6- دعوت به دفاع مسلحانه
هنگامي كه تعقيب و دستگيري حضرت مسيح (ع) قطعي و نزديك شد و دانست كه با وي همچون يك مجرم رفتار خواهند كرد، براي دفاع مسلحانه آخرين تلاش خود را كرد، اما پاسخ مساعدي نشيند: پس به ايشان گفت:
((...كسي كه شمشير ندارد جامه خود را فروخته، آن را بخرد؛ زيرا به شما مي گويم كه اين نوشته (يعني پيشگويي ) در من بايد به انجام رسد؛ يعني با گناهكاران محسوب شد؛ زيرا هر چه در خصوص من است انقضا دارد (يعني واقع مي شود).)) گفتند: ((اي خداوند اينك دو شمشير.)) به ايشان گفت: ((كافي است.)) (لوقا 22:36-38).
6-6- تحقير پادشاه
7-6- خدا و قيصر
8-6- ستيز با دين به دنيا فروشان
9-6- نمايش قدرت
10-6- تكميل تورات
...
9- كتاب مقدس
كتاب مقدس مسيحيان دو بخش دارد: عهد جديد و عهد عتيق. علت اين نامگذاري آن است كه مسيحيان معتقدند خدا با انسان دو پيمان بسته است:
يكي پيمان كهن، به وسيله پيامبران پيش از عيسي مسيح. در اين پيمان، مرتبه اي از نجات از طريق وعد و وعيد، قانون و شريعت، به دست مي آيد.
ديگري پيمان نو، توسط خداي متجلي، يعني عيسي مسيح. در پيمان نو، نجات، از طريق محبت حاصل مي شود. به اين معنا كه طبق اعتقاد آنان ، خداي پسر، به شكل انسان، مجسم مي شود، گناهان بشر را برخود مي گيرد و با تحمل رنج صليب، كفاره گناهان مي شود.
تا آنجا كه تاريخ نشان مي دهد، اين عقيده، با وجود دوري آن از عقل و منطق، زيربناي مسيحيت بوده است. در انجيل يوحنا چنين مي خوانيم:
زيرا خداوند، جهان را اين قدر محبت نمود كه پسر يگانه خود را داد، تا هر كه به او ايمان آورد، هلاك نگردد؛ بلكه حيات جاوداني يابد؛ زيرا خدا، پسر خود را در جهان، نفرستاد تا بر جهان داوري كند؛ بلكه تا به وسيله او، جهان، نجات يابد (يوحنا 3:16 - 17).
آن قسمت از كتاب مقدس كه درباره پيمان كهن، سخن مي گويد عهد عتيق، و آن قسمت كه درباره پيمان نو سخن مي گويد عهد جديد ناميده مي شود.
در حقيقت، عهد عتيق، كتاب آسماني يهوديان است كه مسيحيان براي آن احترام قائل شده، آن را در آغاز خود قرار داده اند.
1-9- اناجيل
گروه زيادي از ياران و پيروان حضرت عيسي (ع ) به نوشتن سيره آن حضرت اقدام كردند و نوشته هايي به وجود آوردند كه بعدا انجيل خوانده شد. اندك اندك، چهار انجيل از اين انجيلها، رسميت يافت و اناجيل ديگر، متروك شد.
نويسندگان انجيل اول و انجيل چهارم، از حورايون، و نويسندگان دو انجيل ديگر، از حورايون حواريون معرفي مي شوند.
ميان سه انجيل اول، هماهنگي وجود دارد و به اين دليل، آنها را اناجيل همنوا مي نامند.
اين بخش مشتمل بر 4 انجيل است:
1. انجيل متي (سيره و مواعظ مسيح با اشاره به پيشگوييهاي عهد عتيق)
2. انجيل مرقس (قديمترين و كوتاهترين كتاب سيره و مواعظ مسيح)
3. انجيل لوقا (سيره و مواعظ مسيح با تكيه بر جزئيات)
4. انجيل يوحنا (متأخرترين كتاب سيره و مواعظ مسيح با تأكيد بر مافوق بشر بودن او).
bull; اميدوارم كه خسته نشده باشيد. همانطور كه مي بينيد، مطالعه عقايد ديگران، شيرين است. هنوز وارد اين جرگه نشده ايم؛ فقط خواستم شما را به منابعي براي تحقيق، راهنمايي نمايم. به دنبال متن انجيل و تورات در اينترنت هستم كه در اختيارتان قرار دهم. تا جلسه بعد، تا همينجا را خوب مطالعه كنيد.
پاورقي
اين نوع مكانها - پايگاه و وبلاگهاي اعتقادي - هميشه در معرض پرسش و پاسخها، و شبهات جدي از طرف خوانندگان است. چه بسا از طرف مخالفين، مورد هجوم قرار گرفته و به باد تمسخر و توهين و تهمت. اين چيزي است كه در وبلاگ و انجمنهاي مختلف، ديده ام. احتمالا براي بعضي، تذكرات من، اثري نخواهد داشت؛ اما خدمت دوستان، عرض مي كنم.
اگر قرار باشد بحث و گفتگويي در اين مكان محدود، داشته باشيم، درباره مسائل اعتقادي است. اين را گفتم به خاطر اينكه به آفت سياست زدگي گرفتار نشويم. البته نظام و حكومت جمهوري اسلامي ايران، به لحاظ ساختاري كه دارد، با منافع بعضي، مغاير بوده و با طبع لطيفشان، ناسازگار. از خصائص بحثهاي اعتقادي، سهل و ممتنع بودن آنست. بعضي از مطالب، چنان ساده و بسيط است كه همه فهم است؛ در حالي كه بعضي مفاهيم آن بسيار پيچيده و غامض است، كه براي درك آن، بايد مقدماتي را گذراند، و بي واسطه و به راحتي به دست نمي آيد.اگر به اين ويژگي، توجه داشته باشيد، به دام افراد زيركي كه فهرست بلندي از شبهات و سوالات را به عنوان دلايل نقص اسلام نشان مي دهند، نمي افتيد.
منتظر نقد و نظرتان هستم
به اميد ديدار
خدانگهدار
برچسبها :
در قسمت سیاسی این وبلاگ هدف فقط و فقط آگاهی دادن به مردم است و هیچ هدف دیگری را دنبال نمی کند.
اگر به فردی یا افراد خاصی توهینی شده پوزش می طلبم . ((اگر مطلبی دارای مطالب خلاف قوانین ایران باشد در قسمت ارسال نظر عنوان مطلب را نوشته تا حذف گردد.
))
برچسبها :
سلام
اولين نامه اي كه - به صورت جوابيه - براي آن دوست مسيحي فرستادم. براي حفظ امانت، در متن نامه ها، تغييري نداده ام؛ جز موارد اندكي، به خاطر خصوصي بودن آنها و ملاحظه وبلاگ.
به نام خدا
سلام
تا حالا با شما، درباره مسائل اعتقادي صحبتي نكردم. تمايلي به اين كار نداشتم و ندارم. ... . بنابرين دليلي براي بحث نيست؛ مخصوصا كه خودتان هم چيزي نپرسيده باشيد.
اما اين بار، به قلمرويي پاي گذاشتيد كه نمي شود بدون تامل از كنارش گذشت. قرآن كريم، چيزي نيست كه تحريفش را بشود تحمل كرد. پس اجازه بدهيد كه شما را با چند آيه از اين كتاب آسماني و جاوداني - كه تا كنون از دست تحريف مغرضان، دشمنان و جاهلان در امان مانده - آشنا كنم.
نظر شما را در مورد مرگ حضرت عيسي عليه السلام شنيدم. يهوديان معتقد بودند و هستند كه آن حضرت را كشته اند. مسيحيان معتقدند كه ايشان به صليب كشيده شده و كشته شده اند؛ و بعد از مرگ، زنده شده اند و به آسمان رفته اند.
اما اسلام. از يك كشيش، نقل كرديد كه قرآن گفته - در سوره مريم - كه حضرت مسيح عليه السلام كشته شده اند. دوست عزيز! پيشنهاد مي كنم كه از خود قرآن، حقيقت را بشنويم. هرگاه كه خواستيد با خدا صحبت كنيد، نماز بخوانيد؛ و هرگاه كه خواستيد خدا با شما سخن بگويد، قرآن بخوانيد.
البته درباره حضرت عيسي مسيح عليه السلام، در قرآن كريم، زياد صحبت شده و در سوره هاي مختلف، در جهات مختلف، سخن به ميان آمده:
مادر بزرگوارشان، حضرت مريم عليهاالسلام (آل عمران 35 - مريم) تولد ايشان كه جزو معجزات است، و تشبيه شده به خلقت حضرت آدم عليه السلام (آل عمران 59 - انبياء 91) سخن گفتنشان در گهواره (آل عمران 45) تبليغ، رسالت و معجزات (آل عمران 45) اختلاف با يهود در زمان پيامبريشان غلو مسيحيان درباره ايشان، تثليث و فرزندي خداوند سبحانه (نساء 171 - مائده 116) بشارت دادن به پيامبر بعدي، حضرت محمد صلي الله عليه و آله (صف 6) ياران و حواريّون ايشان انحراف پيروانشان و تحريف دينشان بعد از ايشان (نساء 171 - مريم 34 - توبه 30) اختلاف يهوديان و مسيحيان درباره مرگ ايشان (آل عمران 55 - نساء 157)داخل پرانتز:
قصد من، به هيچ وجه، مسلمان كردن شما، يا چيزي شبيه اين نيست؛ كه خيال خامي است. تنها مي خواهم همانطور كه من به اديان ديگر، به ديده احترام نگاه مي كنم، كه سفارش اسلام است (سوره بقره 285)، شما هم به دور از هرگونه شبهه و شائبه اي، به اين دين آسماني، بنگريد.
در پايان، تذكري را دوستانه، عرض مي كنم. خوشحالم كه خواهر شما الهيات خوانده، يا خود شما قرآن هم خوانده ايد، يا آن كشيش محترم، چند سالي درباره اسلام، مطالعه كرده؛ اما در بحث علمي، هيچگاه از مدرك و رشته تحصيلي، و امثال اينها، براي مجاب كردن طرف مقابل، استفاده نكنيد. اين عمل، شايد چشم پُركُن بوده و افراد تازه كار و ناوارد را تحت تاثير قرار دهد؛ ولي به همين اندازه، در نزد اشخاص آگاه، زشت، ركيك و پيش پا افتاده است. << اين حرف شما، مرا ياد يكي از دوستان انداخت. خيلي جدي مي گفت: آفهاي من، دو برابر آفهاي توست. >>
با نام خدا و به اميد اينكه اين بحث، براي من و ديگران، مثمر ثمر باشد، شروع مي كنم.
حضرت عيسي مسيح عليه السلام، در قرآن كريم
bull; مرگ حضرت عيسي عليه السلام
سوره آل عمران:
اذ قال الله يا عيسي: إنّي مُتوفيك و رافعُك اليّ و مُطهّرك من الّذين كفروا و جاعل الّذين اتّبعوك فوق الّذين كفروا الي يوم القيامة؛ ثمّ اليّ مَرجعُكم؛ فأحكُمُ بينكم فيما كُنتُم فيه تَختلفون 55
سوره نساء:
و قولِهم انّا قتلنا المسيحَ عيسي ابنَ مريمَ رسولَ الله. و ما قَتلُوهُ و ما صَلَبُوه؛ ولكنْ شُبّهَ لهم. و إنّ الّذين اختلفوا فيه، لَفي شَكٍّ منه؛ ما لهم به من علم الا اتّباع الظّنّ و ماقتلوه يقينا 157 بل رفعه الله اليه و كان الله عزيزا حكيما 158 و انّ من اهل الكتاب الا ليُؤمـِنَنّ به قبل مَوته و يوم القيامة يَكونُ عليهم شَهيدا 159
لطفا به ترجمه اين دو آيه مراجعه كنيد. نمي دانم از چه ترجمه و كدام تفسير، استفاده مي كنيد؛ اميدوارم كه مترجمان و مفسران، مسلمان و شيعه باشند.
خسته شدم و احتياج به استراحت دارم. اين مطالب را - به علاوه آيات ديگر درباره حضرت مسيح عليه السلام - در چند ساعتي كه از شب بيدار بودم، نوشته ام. فعلا كتابي در دسترسم نيست؛ جز قرآن عزيز. ان شاء الله بعد از مطالعه شما، صحبت مي كنيم. منتظرم شما دست پر بياييد.
به اميد ديدار
خدانگهدار
برچسبها :
سلام
اين جلسه، اختصاص دارد به نامه آن دوست، و جوابيه من كه به صورت تركيبي - جواب، داخل نامه ايشان و بعد از هر سوالشان، قرار گرفته - برايشان فرستادم. متن نامه و سوالهاي او، با رنگ آبي، مشخص شده است.
سلام و صد سلام
اول اينكه خيلي خوشحالم كه شما حوصله كرديد و به اين مبحث پرداختيد چرا كه بسيار به آن نيازمندم. و بعد اينكه باز هم تشكر از زحمات شما كه دراين باره به ياريم شتافتيد.
در نام پر جلال او سخنم را شروع مي كنم ... باشد كه روح پاك خود را بر من فرستاده تا هر آنچه حق است بگويم .. و از او مي خواهم كه حقيقت را بر دلهاي ما نشانده و مارا از گمراهي برهاند....آمين
- سوره آل عمران آيه ي 55: به ياد آر وقتي كه خداوند فرمود اي عيسي همانا من روح ترا فيض نموده، و بر آسمان (قرب خود) بالا برم و ترا پاك و منزه از معاشرت كافران گردانم و پيروان ترا....
داخل پرانتز: ظاهرا اين ترجمه ( من روح ترا فيض نموده )، صحيح نبوده و به اين صورت است: قبض نموده.
سوره نساء آيه 157 تا 159: از اين رو كه گفتند ما عيس ابن مريم ، رسول خدا را كشتيم در صورتي كه او را نكشتند و نه به دار آويختند. بلكه بر آنها امر مشتبه شد. آنان كه درباره ي او عقايد مختلف اظهار داشتند ، از روي شك و ترديد سخني گفتند. و عالم به او نبودند . جز آنكه از پي گمان خود مي رفتند و به طور يقين مسيح را نكشتند. بلكه خدا او را به سوي خود بالا برد و خدا كارش همه از روي حكمت است. و هيچكس از اهل......
خلاصه در اين دو آيه گفته شده مسيح كشته نشده بلكه به سوي خدا بالا رفته و در قرب خدا يا كنار خدا رفته است.
براي من اين سوال پيش آمد كه پس چطور مي گويند در كنار خدا نبايد كسي را پرستيد؟
جواب: به نظر مي آيد، اين سوال، ربطي به بحث گذشته ما ندارد.
1- اين آيه چه ربطي به يگاني پرسستش خدا دارد!؟
2- به فرض اينكه سوال شما به جا باشد، باز هم جاي اين سوال است كه زنده بودن حضرت مسيح عليه السلام، چه منافاتي با يگانگي پرستش خدا دارد!؟
داخل پرانتز: احتمالا تصور سوال كننده، اين بوده، كه خداوند متعال، بر روي صندلي نشسته است، و حضرت مسيح در كنار او ايستاده؛ و ما، چون بندگان يكتا پرستي هستيم، نبايد در كنار خدا، كسي را بپرستيم!!!
و سوال بعدي اينكه همان سوره ي آل عمران آيه ي 144 چه مي گويد؟ متوجه نمي شوم.
جواب: آيه اي كه اشاره كرديد، ربطي به بحث كشته شدن حضرت عيسي عليه السلام، ندارد. لطفا مورد سوال را دقيقا مشخص كنيد.
و بعدي سوره ي مريم آيه ي 33 ؟ البته يكي ديگر بود كه به علت كم حواسي و ريز بودن نوشته ها پيدا نكردم. كه بعدن مي پرسم.
جواب: لطفا مورد سوال را دقيقا مشخص كنيد.
- و اما سوره ي انبيا آيه 91 : كه حامله شدن مريم را از روح خدا مي گويد. پدرهاي زميني وقتي كه صاحب بچه مي شوند مي گن كه بچمونه . خونه ما تو رگهاشه. و به علت خوني كه چن دقيق بعد از مرگ لخته شده و به خاك ميرود، احساس مالكيت شديد مي كنند. پس چطور كسي كه از روح خدا به وجود آمده و روح خدا را با خود دارد با همان اقتدار و تسلط بر مرگ و زنده كردن مردگان، روحي كه هيچوقت از بين نميرود، نمي تواند به خدا بگويد پدر؟ و خدا نام او را به عنوان فرزندخود جلال بخشد؟ در صورتي كه در سوره ي الزمز آيه 4 : به صراحت مي گويد كه خدا مي تواند* فرزندي داشته باشد.
جواب: اين آيه به موضوع بحث ما، ارتباطي ندارد. توصيه من به شما اين است كه براي رسيدن سريع و صريح، به نتيجه مطلوب و صحيح، از پرداختن به حاشيه و يا طرح سوالهاي ديگر، خودداري كنيد. البته سوالهاي شما، بي جواب نخواهند ماند و اگر عمري بود، براي پاسخگويي به سوالهاي ديگر، در خدمت هستم.
البته راهنما، سوالهاي من خيلي زياد است. اما در حد اين مقوله فك كنم همين ها كافي باشد. ممنون از راهنماييت و اميدوارم كه هميشه شاد باشي. خدانگهدارت
پاورقي: براي حسن ختام، مطلبي را به يادگار، مي نويسم كه اگر منصفانه به آن نگاه شود، به خيلي از اشتباه هات خود و ديگران كه سطحي و سهل انگارانه، از كنار اسلام و قرآن، رد شده اند، پي خواهيد برد.
فرزندخواندگي حضرت مسيح عليه السلام، توسط خداي سبحان:
سوره زمر:
لو أراد الله أن يتّخذ ولداً لاصطفي ممّا يخلق مايشاء؛ سبحانه؛ هو الله الواحد القهّار 4
<<اگر (به فرض محال) خدا مي خواست فرزندي انتخاب كند، از ميان مخلوقاتش، آنچه را مي خواست برمي گزيد. منزه است (از اينكه فرزندي داشته باشد) او خداوند يكتاي پيروز است>> ترجمه مكارم شيرازي
در نامه اي كه نوشته ايد، بيشتر از همه، اين آيه زيبا، نظر مرا جلب كرد. آفرين به توجه شما؛ به خوب آيه اي استدلال كرده ايد. شبهه اي برايتان پيش آمده كه در دو بخش پاسخ، مي دهم.
bull; گفتيد كه <<به صراحت مي گويد كه خدا مي تواند فرزندي داشته باشد>>. چند آيه براي شما مي نويسم. ببينيد آيا صراحتي در اين موضوع (فرزندخواندگي حضرت مسيح عليه السلام، توسط خداي متعال)، دارند يا خير؟
سوره نساء:
يا اهل الكتاب لاتَغْلُوا في دينكم و لاتقولوا علي الله الا الحق. انّما المسيحُ عيسي ابنُ مريمَ رسولُ الله و كلمتُه ألقيها الي مريمَ و روحٌ منه. فآمِنوا بالله و و رُسُلِهِ و لاتقولو ثَلثةٌ؛ انتَهُوا خيراً لكم. إنّما الله إلهٌ واحدٌ سبحانه أن يكونَ له ولدٌ له. ما في السموات و ما في الارض و كفي بالله وكيلا 171 لن يستنكف المسيح ان يكون عبد لله و لا الملائكتة المّقرّبون. و من يستنكف عن عبادته و يستكبر، فسيحشرهم اليه جميعاً 172
سوره مائده:
و اذ قال الله يا عيسي ابنَ مريم! ءأنتَ قلتَ للناس اتّخذوني و اُمّي إلهين من دون الله؟ قال سبحانك مايكون لي أن أقولَ ما ليس لي بحق أن كنت قلته فقد علمتَه. تَعلَمُ ما نفسي و لا أعلم ما في نفسك. إنّك أنت علّام الغُيُوب 116 ما قلتُ لهم الاّ ما أمَرتَني به أن اعبدوا الله ربّي و ربّكُم و كنتُ عليهم شهيداً مادُمتُ فيهم. فلمّا تَوَفّيتَني كنتُ انتَ الرقيب عليهم و أنت علي كل شيء شهيد 117
سوره مريم:
ذلك عيسي ابنُ مريمَ قولَ الحق الّذي فيه يَمتَرون 34 ما كان لِلّه أنْ يتّخذَ مِن ولد سُبحانه إذا قضي أمراً فإنّما يقول له كن فيكون 35
آيه اول، خطاب به اهل كتاب و مسيحيان است كه درباره حضرت مسيح عليه السلام، غلو نكنند و به خدا چيزي جز حق، نسبت ندهند. كلمه به كلمه اين آيات، رد ادعاي باطل مسيحيان است. به اين قسمت دقت كنيد: <<إنّما الله إلهٌ واحدٌ سبحانه أن يكونَ له ولدٌ له>>. جواب شبهه اي است كه درباره يگانگي پرستش خدا مطرح كرديد.
آيه دوم، خطاب به خود حضرت عيسي عليه السلام است. عيسي بن مريم! آيا تو به مردم گفتي كه من و مادرم را دو اله به جز خداي يگانه، بگيريد!؟
آيه سوم، از قول خود خداوند است، كه مي فرمايد: براي خدا نيست، كه فرزندي اختيار كند. هرگاه كه چيزي را اراده كرده و بخواهد، مي گويد باش، پس مي شود (به وجود بيا، پس به وجود مي آيد).
حال، سوال من از شما دوست عزيز اين است، كه با اين همه تاكيد و پاسخهاي صريح و آشكار، چگونه به خود اجازه مي دهيد كه هم با پيامبر خدا، و هم با خود خدا مخالفت كنيد!؟ به قول حضرت علي عليه السلام <<مردم جاهل، يا گرفتار افراط و زياده روي مي شوند، يا تفريط و كوتاهي>>.
bull; زبان قرآن: اين بخش را با عنوان زبان قرآن، آغاز مي كنم.
گفتيد كه <<به صراحت مي گويد كه خدا مي تواند* فرزندي داشته باشد>>. اين نكته را هميشه مد نظر داشته باشيد كه قرآن، به زبان عربي نازل شده است؛ آن هم در 15 قرن پيش. همانطور كه ممكن است در فهم كتب چند صد سال پيش، مانند شعر و داستان، دچار مشكل شده و براي درك معناي بعضي از كلمات، به فرهنگ لغات، يا فرد خبره اي مراجعه كنيد؛ به قرآن نيز به همين صورت، نگاه كنيد.
به احتمال قوي، استدلال به آيه، از ديگران به شما رسيده. به هر حال توجه شما و بقيه دوستان را به دو نكته ظريف و مهم، جلب مي كنم.
- لـَو: كلمه <<لو>> در عربي، به معناي اگر است. به اصطلاح، از ادات شرط مي باشد. كلمه ديگري هم به اين معناست؛ <<إن>>. هر دوي آنها به معنا اگر هستند و براي شرط، استفاده مي شوند؛ اما با يك تفاوت عمده كه از ظرايف زبان عربي است.
<<إن>> در جايي كه استعمال مي شود كه احتمال انجام شرط و مشروط باشد. بر خلاف <<لو>> كه معمولا در جايي كه استفاده مي شود كه قرار نيست كاري انجام شود؛ و فقط براي بيان مطلب ديگري، آمده. اين كلمه، در فارسي، معادلي ندارد. البته گاهي اين گونه استعمال مي شود <<اگر، به فرض محال>>، كه با اين قيد، معناي نهفته آن، بيان مي شود. در ترجمه مكارم شيرازي، چنين ترجمه شده.
سوره حشر:
لو أنزلنا هذا القرآنَ علي جبل لرأيته خاشعا متصدّعا مِن خشية الله. تلكَ الامثال نَضربها للنّاس لعلّهم يتفكّرون 21
<<اگر اين قرآن را بر كوه نازل مي كرديم، مي ديدي كه از ترس خدواند، خاشع و متواضع بود>>. در اين آيه از لو استفاده شده؛ چون نه قرآن بر كوه، نازل شده و نه قرار است كه چنين اتفاقي بيفتد. فقط براي بيان عظمت و بزرگي آن است. براي همين در ادامه آيه، آمده است كه <<ما اين مثالها را براي مردم مي گوييم تا فكر كنند>>. يعني اين صرفا يك مثال است.
آيه مورد بحث ما در سوره زمر هم به همين شكل، از لو استفاده نموده. يعني اگر - به فرض محال - خدا مي خواست فرزندي اختيار كند.
- سُبحانه: اين كلمه كه در فارسي به <<منزه است>> ترجمه شده، در جايي استفاده مي شود كه نسبت ناروا و دور از شأن خداوند متعال، بيان شود. معمولا وقتي قرآن، از قول كفار يا جاهلان، ادعاي باطلي را نقل مي كند، بلافاصله از اين كلمه استفاده مي نمايد.
در اين آيه نيز، خدا، براي رد ادعاي باطل مردم، اول به صورت شرطي - البته يك شرط محال - مي گويد اگر قرار باشد كه خدا، فرزندي انتخاب كند.
سابقه فرزندخواندگي
متاسفانه فقط مسيحيان نبوده اند كه براي خداي سبحان، فرزندي معيّن كرده اند؛ بلكه در طول تاريخ، كساني بوده اند كه از تنهايي خدا، راضي نبوده و به زور خواسته اند برايش خانواده اي دست و پا كنند.
سوره انعام:
و جَعَلوا لله شُركاء الجنّ، و خَلَقَهُم؛ و خرقوا له بَنين و بَنات بغَير عِلم، سُبحانه و تعالي عمّا يَصِفُون 100
<<و كافران، گروهي (مانند مجوس) اهريمنان را شريك خدا شمردند؛ در صورتيكه آنها آفريده خدا هستند. و گروهي (چون اهل كتاب و مشركين قريش، عزير و مسيح و فرشتگان را) پسران و دختران، براي خدا، پنداشتند. در صورتيكه خدا از همه اين نسبتها كه بر او وصف كنند، برتر و منزه است>>
سوره توبه:
و قالت اليهود عُزَير ٌابنُ الله؛ و قالت النصاري المسيح ابنُ الله 30
<<و يهود گفتند عُزير، پسر خداست؛ و نصاري گفتند مسيح، پسر خداست. اين سخنان را كه اينها (يهود و نصاري، صاحب كتاب و دين) بر زبان مي رانند، خود را به كيش كافران مشرك پيشين (كه اصلا به نبي و كتب آسماني معتقد نبودند) نزديك و مشابه مي كنند. خدا آنها را بكشد؛ چگونه از حق انحراف مي يابند>>
چقدر باريك است مرز ايمان و كفر، و چقدر نزديك است خدا پرستي و شرك.
عيسي پسر مريم
bull; نكته جالب ديگري هم در آيات مربوط به حضرت مسيح عليه السلام است. اكثرا (24 مورد) نام اين پيامبر خدا، به اين صورت <<ابن مريم>> آورده شده؛ در حالي كه ديگر پيامبران الهي، اين گونه نيستند. به نظر مي رسد كه براي تاكيد بر فرزند مريم بودن است. به عبارت عاميانه، از ترس پيروان جاهلش، مدام گفته مي شود، عيسي، پسر مريم؛ نه پسر خدا.
واژه نامه:
عُزَير = كلمه "عزير"، نام همان شخصي است كه يهود، او را به زبان عبري خود، عزرا مي خوانند، و در نقل از عبري به عربي، اين تغيير را پذيرفته است. همچنانكه نام "يسوع" به "عيسي"، و "يوحنا" به "يحيي" تغيير يافته است.
عزرا همان كسي است كه دين يهود را تجديد نمود و تورات را - بعد از آنكه در واقعه بخت النصر، پادشان بابل، و تسخير بلاد يهود و ويران نمودن معبد و سوزاندن كتابهاي ايشان، به كلي از بين رفت - به صورت كتابي به رشته تحرير درآورد.
به اميد ديدار
خدانگهدار
برچسبها :
گويي روايت موازي كاري در دستگاه ديپلماسي پاياني ندارد و با گذشت بيش از دو سال از انتصاب نمايندگان ويژه رئيس جمهور و اعتراضاتي كه نسبت به موازي كاري در سياست خارجي بوديم اما انتصاب علی سعیدلو بدون هیچ گونه سابقه کار دیپلماتیک در ۱۸ مرداد ماه ۱۳۹۰ به عنوان معاون رئیس جمهور در امور بین الملل شاهد ادامه دور جديدي از موازي كاري در دستگاه ديپلماسي هستيم.
علي سعيدلو كه از آذرماه سال 90 سفرهاي ديپلماتيك خود را آغاز كرده، اكنون در اوج ماموريت هاي ديپلماتيك خود قرار دارد. از اين رو بايد گفت كه هواپيماي موازي كاري در دولت دهم سير سعودي خود را طي مي كند.
سفر به كشورهاي آمريكاي لاتين
ديروز علی سعیدلو كه به منظور دیدار و گفت و گو با مقامات ارشد كشور كوبا و همچنین تقدیم دعوت نامه رییس جمهوری كشورمان به رائول كاسترو رییس جمهور كوبا جهت شركت در اجلاس سران غیر متعهدها به هاوانا و چند كشور حوزه آمریكایی لاتین سفر كرده است در دیدارماچادور بنتورا معاون اول رییس جمهور كوبا، از آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای گسترش روابط اقتصادی، علمی و فرهنگی با كشور كوبا خبر داد. وی گفت : باید تلاش كنیم تا سطح روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میان دوكشور در سطوح عالی تر در ابعاد دو و چند جانبه گسترش یابد.
سعیدلو همچنین به دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه های مختلف علمی و اقتصادی اشاره كرد و اظهار داشت : امروز این آماگی در جمهوری اسلامی ایران وجود دراد تا تجارب مذكور خود را به كشورها و دولت های دوست به ویژه كوبا و كشورهای حوزه آمریكای لاتین در مسیر توسعه هر چه بیشتر اقتصادیشان انتقال دهد. (مشرق نيوز)
برچسبها :

